سروده ی ایران ای سرای امید

ايران، اي سراي اميد

بر بامت سپيده دميد

بنگر ره پر خون

خورشيدي خجسته رسيد

*

اگر چه دلها پر خون است

شکوه شادي افزون است

سپيده ما گلگون است، واي گلگون است

که دست دشمن در خون است

اي ايران غمت مرساد

جاويدان شکوه تو باد

*

راه ما، راه حق، راه بهروزي است

اتحاد، اتحاد، رمز پيروزي است

صلح و آزادي جاودانه در همه جهان خوش باد

يادگار خون عاشقان، اي بهار

اي بهار تازه جاودان، در اين چمن شکفته باش



بزمگاه آزادي

زمانه قرعه نو مي‌زند به نام شما

خوشا شما که جهان مي‌رود به کام شما

در اين هوا چه نفسها پر آتش است وخوش است

که بوي عود دل ماست در مشام شما

تنور سينة سوزان ما به ياد آريد

که­ زآتش دل ما پخته گشت خام شما

فروغ گوهري از گنج خانه دل ماست

چراغ صبح که برمي‌دمد ز بام شما

ز صدق آينه‌کردار صبح‌خيزان بود

که نقش طلعت خورشيد يافت شام شما

زمان به دست شما مي‌دهد زمام مراد

از آنکه هست به دست خرد زمام شما

هماي اوج سعادت که مي‌گريخت ز خاک

شد از امان زمين، دانه‌چين دام شما

به زير ران طلب زين کنيد اسب مراد

که چون سمند زمين شد ستاره رام شما

به شعر «سايه» در آن بزمگاه آزادي

طرب کنيد که پر نوش باد جام شما



خورشيد شب سرد

دلا ديدي که خورشيد از شب سرد

چو آتش سر ز خاکستر برآورد

زمين و آسمان گلرنگ و گلگون

جهان دشت شقايق گشت از اين خون

نگر تا اين شب خونين سحر کرد

چه خنجرها که از دلها گذر کرد

ز هر خون دلي، سروي قد افراشت

ز هر سروي، تذروي نغمه برداشت

صداي خون در آواز تذرو است

دلا، اين يادگار خون سرو است

.............

هوشنگ ابتهاج (سايه)

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه