زنده رود

آب شد برفِ زردکوهِ سپید

تکّه یخ ها به گریه افتادند

تکّه یخ ها چه سر به زیر و صبور

جای خود را به چشمه ها دادند

چشمه ها آمدند پایین تر

دامنِ کوهسار را شستند

بین آن راه های پیچا پیچ

کم کَمَک راه خویش را جُستند

نرم نرمک در آسمان پیچید

بوی سر سبزیِ علفزاران

چشمه ها ضرب در هزار شدند

متولّد شدند جوباران

جویباران به دامن صحرا

رشته در رشته، تار و پود شدند

دست در دست یکدیگر دادند

عهد بستند و «زنده رود» شدند

ما همان چشمه های کم آبیم

زندگی جمع دوستانه ی ماست

ما اگر ضرب در هزار شویم

ماندگاریم و جای ما دریاست

سعید بیابانکی

نوشتن دیدگاه