0 تراز
44,544 بازدید
آغاز گفتمان ژوئیه 19, 2017 در شاهنامه از سوی (182 تراز)
سلام و درود سوالی که برام پیش اومده این هست که مگر نه این است که رستم شخصیت بسیار بزرگ تاریخی بوده و فردوسی هم در شاهنامه رستم رو خیلی ستایش کرده پس چرا این بیت رو درباره رستم گفته و در واقع شخصیت رستم رو پایین آورده ؟ که رستم یلی بود در سیستان - منش کرده ام رستم داستان

7 پاسخ

+1 تراز
پاسخ داده شده ژوئیه 19, 2017 از سوی (3,595 تراز)
برگزیده شده نوامبر 27, 2017 از سوی
 
بهترین پاسخ
درود بر شما

این بیت از فردوسی نیست و در شاهنامه نیامده است .

این بیت در هیچیک از نسخه های برتر و کهن شاهنامه نیست و تا 500 سال پس از فردوسی ( قرن دهم ) در هیچیک از دستنویس های شاهنامه نیز آورده نشده است ، این بیت در نسخه بدل های پیرایش استاد خالقی مطلق از شاهنامه نیز دیده نمی شود . پس از قرن دهم گاه گاه بگونه ی پراکنده از سوی دیگر سراینده ها از زبان فردوسی آورده شده است که نکته ی دارای ارزشی بشمار نمی آید .افزون بر این هر کس شاهنامه را از آغاز تا پایان خوانده باشد و با آهنگ سخن فردوسی بزرگ آشنا باشد می داند که شیوه و آهنگ این بیت با سخن فردوسی همخوانی ندارد .

همانگونه که شما نیز در بخشی از پرسش خود فرموده اید ، رستم ابرمرد و پهلوان دلاور ایران زمین در شاهنامه ستایش شده است :

شگفتی بگیتی ز رستم بس است        کزو داستان در دل هر کس است

جهان آفرین تا جهان آفرید              سواری چو رستم نیامد پدید

رستم در شاهنامه حتی بارها از سوی دشمنانش نیز ستایش شده است و بزرگی و رادمردی او بر هیچکس پوشیده نبوده است .در هنگامه ی نبرد رستم و اسپندیار ، پشوتن برادر اسپندیار برای گفتگو و رایزنی به نزد رستم می رود و درباره ی نبرد با اسپندیار با او سخن می گوید ، پشوتن پس از بازگشت از نزد رستم به اسپندیار چنین می گوید :

شنیدم همه هر چه رستم بگفت       بزرگیش با مردمی بود جفت

نساید دو پای  ورا بند تو            نیاید سبک سوی پیوند تو

سوار جهان پور دستان سام        به بازی سراندر نیارد به دام

چنو پهلوانی به گردنکشان         ندادست دانا به گیتی نشان

چگونه توان کرد پایش به بند         مگوی آنکه هرگز نیاید پسند !
0
دارای دیدگاه ژوئیه 13, 2021 از سوی ا.ترابی نژاد

با گفته شما مخالفم. برداشت من از خواندن شاهنامه این بود که رستم فقط بزن بهادر و جنگجو بوده و هیچ خردی در پس کارهاش نبوده بطوریکه شاه زمان یعنی کیکاووس فقط در نبردها و کارهای دشوار ازاو استفاده میکرده و مشاورانش پهلوانان دیگر مثل گودرز بودند .مثال بی خردی او گلاویز شدن با پسر ۱۲ ساله ای که سهراب بوده یا کندن گوش کشاورزی که به او اعتراض میکند رخش محصول او را خراب کرده.حتی در نبرد اسفندیار و رستم این رستم است که تقلب میکند.ضمنا شاهنامه شخصیتهای مهم و دلاور دیگری دارد که ضمن قدرت بسیار مردانگی و خرد داشتند که رستم در سایه آنها قرار میگیرد در نتیجه این بیت خیلی هم بی ارتباط نیست و از اینکه دیدگاه فردوسی حتی به دشمنان ایران هم مانند اسکندر بسیار عادلانه است پذیرفتن این بیت سخت نیست

0
دارای دیدگاه ژوئیه 13, 2021 از سوی (3,595 تراز)
روشن است که هر کس کمی و کاستی دارد و رستم نیز چنین است اما اینکه وی را با نگاهی بدبینانه و برداشت های خودسرانه داوری کنیم درست نیست .
رستم پهلوان است و دلاور ، نگاهبان ایران است . در هنگام پاسداری از ایران سهراب را دشمن می پنداشته است و شناختی نداشته است . 12 ساله ی آنزمان اندازه ی 20 ساله ی امروزی توان و دلاوری داشته است ( اگر نداشت نمی توانست رستم را بر زمین بزند ) بویژه که پهلوان زاده هم بوده است و رستم برای پاسداری از ایران با وی جنگیده است . بر این باورم اگر او را می شناخت باز هم با او می جنگید . سهراب آرمان جنگ با ایرانیان و سرنگونی فرمانروایی ایران را داشته است .
وارونه ی آنچه فرموده اید ، یکی از والاترین ویژگی های پسندیده ی رستم همین خردورزی اوست . داستان سیاوش را بخوانید . رستم همواره با کیکاووس که نماد پادشاهی نابخردانه در ایران است درگیری گفتاری دارد .

چو خسرو گو پیلتن را بدید
سرشکش ز مژگان به رخ بر چکید
فرود آمد از تخت و کرد آفرین
تهمتن ببوسید روی زمین
به رستم چنین گفت کای پهلوان
همیشه بدی شاد و روشن‌روان
به گیتی خردمند و خامش تویی
که پروردگار سیاوش تویی

در نبرد با اسپندیار ، مانند نبرد با سهراب رستم از هوش خود بهره برده است و نیرنگ جنگی به کار برده است که در همه ی جنگها همه ی دلاوران از دیرباز تاکنون از این کارها بهره می برند . نمی توانسته است نگاه کند و ببیند که اسپندیار دست و پایش را ببندد و با خواری به دربار ببرد .
درباره ی برخورد وی با کشاورز من نیز با شما همداستانم و بر این باورم رستم در اینجا سختگیری کرده و خشم بر او چیره شده است .
0
دارای دیدگاه ژان 31, 2023 از سوی اهنگر نسب

درود 

من با شما مخالفم عزیز ،دروغ گفتن و رکب زدن رستم به سهراب رو چطور خرد مندی و جوان مردی دیدین شما؟ درضمن بی خردی در رستم موج میزد ،همونطور که میدونید حتی رخش هم از رستم باهوش تر بود و اگر رستم به رخش اعتماد میکرد نمیمرد !!! درضمن در نبرد با اسفندیار رستم خرد به خرج نداد !!!نقشه مال کس دیگست ایشون فقط کشت خودشو یه تیر زد !و همونطور که اسفندیار گفت زه نیرنگ زال بود که اصلا زنده موند وگرنه همون نبرد اول دخلش میومد ! با تشکر 
درود بر ایران و ایرانی 
0
دارای دیدگاه ژان 31, 2023 از سوی (3,595 تراز)
درود
از گذشته به ما آموخته اند که :
"در جنگ حلوا خیرات نمی کنند"
من گمان ندارم کسی در جهان باشد که اگر بتواند خود را با یک دروغ از مرگ برهاند ، راستگویی کند و جان ببازد ! آنهم در میدان جنگ و در برابر دشمن خود. سعدی می فرماید :
دروغٍ مصلحت‌آمیز
به ز راستٍ فتنه‌انگیز
رفتار رستم در برابر سهراب خردمندانه و بر بنیاد آیین های جنگی ایران باستان بوده است بگونه ای که پهلوان سپاه نام خود را آشکار نمی کرده است . چنانکه در جایی دیگر هم همین کار را می کند . اشکبوس در نبرد با رستم از وی نام او را می جوید و رستم چنین پاسخ می دهد :
مرا مامٍ من نام مرگٍ تو کرد
زمانه مرا پتکٍ ترگٍ تو کرد
می بینید که نام خود را پنهان می سازد تا سپاه دشمن وی را نشناسد .
خردمندی رستم را شما می توانید در گفتارهای او با کی کاوس در هنگامی که کاوس آشتی خواهی افراسیاب را نمی پذیرد، ببینید . افسوس که کاوس خردپذیر نبوده است و با خشم و تندی سرانجامی تلخ و مرگی سخت برای سیاوخشٍ پاکٍ ایران زمین ببار می آورد.
0
دارای دیدگاه 18 فوریه 2024 از سوی محمد نیتی

سلام. دوستان من در حد شما از شاهنامه نمیدونم و خیلی شاهنامه نخوندم اما من درباره جنگ های باستانی خوب میدونم. ببینید در زمان های قدیم فرماندهی جنگ کار هرکسی نبوده و خرد و دانایی خیلی زیادی میخواسته. تا جایی هم که من میدونم رستم در فرماندهی هم فرو قابل بوده، در نتیجه نمیشه به چنین فردی گفت بی خرد چرا که قطعاً شیوه های جنگی مختلف رو از بر بوده. ضمناً جنگ تماماً حیله است و به این ها میگن حیله جنگی که کاربردیه و ههمه در جنگ استفاده میکنند پس نمیشه به چندتا حیله کوچک گفت فریب و نیرنگ. برای اثباتش هم توصیه میکنم درباره جنگ حران کمی مطالعه کنید که کاملاً واقعی و مربوط به ایرانیان هست.

0 تراز
پاسخ داده شده دسامبر 5, 2020 از سوی بهرام

این رج شاهنامه فردوسی نمیتواند ناشایست یا نادرست باشد.

«یل» بمینای «گهرمان» یا قهرمان است که در زبان سوئدی «یِلته» دانمارکی و نروژی «هِلت» آلمانی و هلندی «هِلد» است.

آنچه گویا در این رج نادرست خوانده میشود بند دوم است که بجای «مَنِش» که واژه ای ارجدارست «من اَش» خوانده میشود. 

در این رج گفته میشود که رستم قهرمانی بوده در سیستان، رستم داستان را برای پیروی نمونه ساخته است.
 
0 تراز
پاسخ داده شده دسامبر 6, 2020 از سوی Mohammadreza

۵۵سال پیش دبیر ما می گفت نماینده اعراب که ناظر رفتار شاه در مسیر قوی کردن دین و تقدس را کنترل می کردند از شاه خواسته بودند بخاطر جذابیت شاهنامه و و تبدیل شدن ان به مکتب و جلوگیری  از نفوذ ان در قلب و روح ایرانیان و اسیب به تقدسات نفوذی جنگ حمله اعراب  به فردوسی امر کند که از قدرت سحر امیز ان بکاهد که بیت رستم یلی بود .... را در انتهای هنر خود اورد  . و دلیل خشم مبارزان ارامگاه فردوسی و بد خواهان وی هم مانند مخالفان خیام بر سر کم رنگ کردن ان موارد و پیدا شدن رقیب برای تسلط به مردم ابزاری  است ۰ ایا گفته دبیر در ان زمان که ازادی برای ایرانیان بیشتر بوده می تواند حقیقت باشد ۰۰

0
دارای دیدگاه دسامبر 6, 2020 از سوی (3,595 تراز)

درود بر شما

پیرامون زندگانی فردوسی بزرگ افسانه های فراوانی ساخته شده است که بیشتر آنان بی هیچ گمانی نادرست و دروغ است . ناگفته نماند چون شاهنامه و فردوسی در میان ایرانیان جایگاه بسیار بلندی داشته و دارد از این روی کوشیده اند درباره ی فردوسی به داستان سرایی های بسیار بپردازند که ریشه ی بسیاری از این افسانه هایِ نادرست پیشگفتار شاهنامه ی بایسنقری است .
این بیت از شاهنامه و فردوسی نیست و پیشتر روشنگری شده است .
در اینکه گروهی از کار فردوسی خشمگین بوده اند گمانی نیست و شوند خشم آنان هم زنده شدن یاد و نام بزرگان ایران باستان و فرهنگ ایران و همچنین پیروی سراینده از مذهب شیعه بوده است . سرایندگان سلطان محمود غزنوی در نکوهش شاهنامه و رستم و فردوسی بسیار سروده اند ولی اینکه سلطان به فردوسی فلان دستور را داده است ، سر به سر نادرست است و فردوسی در سرایش شاهنامه از کسی فرمان نگرفته است .
دربار محمود غزنوی نمی پسندیده است که مردمان آن روزگار با پادشاهانی بسیار بزرگتر از او آشنا شوند و یاد و شکوه وی کمرنگ شود بنابراین با سروده هایی خواسته اند نشان دهند که اگر در ایران باستان رستم پهلوانی بزرگ بوده است در سپاه سلطان محمود ، هزاران تن مانند رستم پدیدار است .
0 تراز
پاسخ داده شده اوت 10, 2021 از سوی محمد مهدی امینیان مدرس

به نام خدا و با سلام به سروران ارجمند ... لابد توجه دارید که شاهنامه و پادشاهان و قهرمانان اش ، همچون رستم از جنس تاریخ نیستند که من و شما بخواهیم تحقیق کنیم که راست است یا دروغ است . شاهنامه یک کتاب ادبی است و وقایع آن افسانه است و شخصیت های آن ، از پادشاه و پهلوان و ... اسطوره اند . رستم یک شخصیت اسطوره ای است . اسطوره ها ، حقیقت محض نیستند ، ولی ما برای تقویت ملیت و روحیۀ آزادگی ، شجاعت و شهامت و ایستادگی و ... آنها را ساخته ایم و به آنها نیاز داریم و باید از آن شخصیت های اسطوره ای محافظت کنیم ( ولی هرگز نپنداریم که اینها حقیقتا به همین شکل و با همین اوصاف وجود داشته اند. بلکه البته و قاعدتا ، چنین افرادی وجود خارجی داشته اند و ما لباس اسطوره به آنان پوشانده ایم .) من ادیب نیستم و نمیدانم که واقعا این بیت که : من اش کرده ام رستم داستان ... وگرنه یلی بود در سیستان ، متعلق به استاد سخن ، ابوالقاسم فردوسی هست یانه ؟ ولی یک چیز می دانم که مفاد این بیت ، حقیقت است . و حتی اگر فردوسی ،امروز ، حضور می‌داشت ، هم ، هفت خوان و دیو سفید و ... افسانه می دانست ... البته عرض کردم من ادیب نیستم ( فقط کمی گیاه شناسم ) ولی برداشت من ، این بود . ... والسلام  

0
دارای دیدگاه اوت 17, 2021 از سوی بی نام

بهتون پیشنهاد میکنم سرگذشت شخصیت های شاهنامه را از کتاب بندهش بخوانید تا بفهمید شخصیتها خیالی نبودند

0
دارای دیدگاه اکتبر 22, 2021 از سوی رزا

اتفاق یا افراد یا رویدادهای که زمان و مکان دارند تاریخ محسوب میشوند اگه زمان یا مکان اونها مشخص نباشه نیمه واقعی محسوب میشوند

0
دارای دیدگاه فوریه 4, 2022 از سوی بهروز

هیچکدام از شخصیتها خیالی نبودند، کتاب رستم مریم دارا را بخوانید منابع در مورد رستم از هزار سال قبل فردوسی وجود داشته، بیت که رستم یلی بود در سیستان بیت جعلی هست

0
دارای دیدگاه می 24, 2023 از سوی حسین یوسف خیل

درود، رستم یک حکایت اساطیری از پهلوانی و نماد و نمایشی از شکوه و اقتدار ایران و ایرانی است، 

به دور از خرد و انتظار است تصور کنیم که فردوسی که خود سروده:
 بسی رنج بردم در این سال سی
 عجم زنده کردم بدین پارسی
یکباره این همه رنج و تلاش خویش را نقش بر آب کرده باشد و رستم را چنان تنزل داده باشد و سراید که رستم یلی بود در سیستان ....
بنابراین اسطوره های خود را پاس بداریم، مته به خشخاش نگذاریم و بخاطر یکی دو حاشیه بر اصل خرده نگیریم و بگذاریم که رستم همان رستم اساطیری در اندیشه ما ماندگار بماند. فراموش نکنیم که همه ملت ها برای خود اسطوره ای دارند که اگرچه گاهی تنها یک صده بیش از خلق و آفرینش آنها هم نگذشته باشد، او را بر عرش نشاندند و... پس تاریخ، فرهنگ و اساطیر تمدن چند هزاره ای ایران و آیین پهلوانی آن را بیش از پیش پاس بداریم. 
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
0 تراز
پاسخ داده شده فوریه 18, 2022 از سوی شهریاری

برایم جای سوال دارد که از نظر شما آیا سیستانی بودن رستم باعث پایین آمدن شخصیتش می شود؟

شما فکر می کنید که رستم سیستانی یا از تبار زابلستان نبوده است؟
اگر فکر شما این است و من درست متوجه منظورتان شده ام باید بگویم این باور غلط است که اگر سیستانی باشی کسر شان است 
نه بزرگواران 
بسیار بی ادبانه است که بخواهیم بگوییم فردوسی با اینکه بسیار رستم را ستایش کرده است ولی با این بیت روح بزرگ و شخصیت گرانمایه ی رستم را در هم شکسته و او را خار و ذلیل کرده است
برایتان سلامتی ارزومندم و می خواهم که قبل از انکه نظری دهید خوب به ان فکر کنید که مبادا به قشری از جامعه توهین شود و....
0
دارای دیدگاه فوریه 18, 2022 از سوی (3,595 تراز)

درود بر شما

بینش پرسشگر گرامی این نبوده است که در این بیت به شوند سیستانی بودن جایگاه رستم را کاهش داده اند . سیستان هم مانند همه جای ایران گرامی است و هیچ شهری از ایران برتری در برابر دیگری ندارد و از دیدگاه یک ایرانی میهن دوست یکسان است . 
بینش ایشان این است که آیا فردوسی گفته است رستم هم یک یل مانند یلان دیگر بوده و من از او رستم دستان و نامدار ساخته ام ! (مورد بحث اینجاست)
0 تراز
پاسخ داده شده دسامبر 18, 2022 از سوی بهمن بهرامی

دوست گرامی، رستم شخصیتی تاریخی نیست! بلکه با تعریف میتولوژیک از قهرمان، چهره یا تعریف فردوسی ست از واژه (قهرمان) یا به معنی واقعی کلمه پهلوان!

برای دریافت تعریف قهرمان میتوان به کتاب:
A hero with a thousand faces.  (JOSEPH  CAMPBELL) مراجعه کنید. 
0 تراز
پاسخ داده شده 10 ژان 2024 از سوی زهرا

سلام


رستم فرزند رودابه و زال بود ...و رودابه از نسل ضحاک ماردوش ...از طرفی یک انسان نمیتونه کاملا خوب یا کاملا بد باشه و یک جورایی انگار سعی شده که این رو نشون بده که حتی یه دلاور به این بزرگی هم اشکالاتی داره ...مخصوصا که یه رگ خونیش  به ضحاک برمیگرده ...از طرفی ما تو جنگها شاهد غرور زیاد رستم هستیم طوری که انگار هیچکس و آدم حساب نمیکنه یا در کشتن سهراب این رستم بود که با تقلب و بد عهدی پیروز شد اما این رستم همان بود که انتقام خون سیاوش رو گرفت و کیکاووس رو مورد انتقاد های شدید قرار می‌داد..و به طور کلی شخصیتی خاص داشته که در جاهایی بد و جاهایی خوب به نظر می‌رسیده...و ما می‌بینیم که تو شاهنامه مردم و بزرگان به رستم افتخار میکنن و براش ارزش و احترام قائلن
+1
دارای دیدگاه 30 ژان 2024 از سوی شاپور از قشقایی

درود من تاریخ نگار و تاریخ دان نیستم . اما هرکس جای متولد می شود  ،پس اهل جایی است خوب چه اشکال دارد رستم سیستانی باشد .جایی افتخار است که از سرزمینی باشد که مردمانی دارد که هنوز به زبان نزدیک به پهلوی صحبت می کنند

گفتمان های پیشنهادی

0 تراز
4 پاسخ
آغاز گفتمان اکتبر 7, 2018 در شاهنامه از سوی ایرانی
+1 تراز
4 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 12, 2018 در شاهنامه از سوی محمود (182 تراز)
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان می 20, 2023 در هنر و ادب ایران از سوی آرشا (1,167 تراز)
0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان فوریه 4, 2017 در شاهنامه از سوی elahe�� B.g
...