+1 تراز
1,047 بازدید
در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی (4,351 تراز)
ویراست در از سوی

آیا ریشه ی این واژگان را میدانید یا پایگاه-ی را میشناسید که بتوان هر واژه -ای را ریشه یابی کردن؟

آنقوت-اتينا-اشپيل-اُشكول-اكردوكر-الم شنگه-بُطر(1)-بِك-بمبو-بوري-ترمتاي-تسي،شتل-تيفور-جمره-چتايي-دوبه-دين(به چمه ی پايان)-رابيتس-رام(اندرخودرو)-رزوه(rusi?)-رگبي(اندر كشتي)-رولكس،كنيتكس-سارگپه-سالامبور-سملي-سور(اندر بازی پاسور)-سوفاله-شلغو-طمطراق- غات (اندر تخته نرد)- فاق(يكجور پارچه)-فله-فُن-قاپاس-قات-قال-قپي-قرص(سفت)-قُزقره (گیاه) -قلاويز-قلندر-كانگا-كپ(3)-كُدري-كُرُم-كرنش(2)(اندر مكانيك)-كِلوكه- كُنس-كودري-ليويس-ماردون-ماشه-مستوره-مقرنس-مكالئوم-مليكا-منجيد-مِنچ(بازي)-موسيلاژ-ناس-نُبوك-نوربلين-نوقان-هويه-يوزي- قارنییاروغ-قارت و قورت-قارچ-قازالاق،قازالاخ- قاش و قماش –قالوس-قاوَرد-قایم-قدک-قُر-لوقوماLucoma – لوقیاس

4 پاسخ

+1 تراز
از سوی
درود.

باید بیش اندیشه کنم و نیز اگر نیاز بود بجویم و کنکاش نمایم. لیک کنون یکی دو چیز به پندارم هست که شاید مورد پذیرش افتد و شما نیز بدانها همرای باشید.

یکی از آنها در این واژگان"فاق" استو مرا گمان بر ان است که این به چم پا بان باشد. از آن روی که به آن بخش از شلوار است که پا را از نیمتنه جداساخته و پا را پوشش می دهد. هم از این روست که خیاطان و دیگر کسان آن بخش و ناحیه ی لباس را فاق آن گویند.

نیزدانیم که حرف پ دگرگون شود ف شود. پس پا در آغاز واژه هست و اینکه ق  دگرگونه گردیده گ است که خود گ در اینجا کوته شده ی گاه است به چم جا، محل. همچون بنگاه،آرامگاه و... پس فاق تواند و شاید: محل و جایگاه پا .

قاش نیز به چم بخش، تکه ،قسمت است. دیگر نامش قاچ هم هست. هم از این رو برخی میوه های بزرگ همچون هندوانه را گویند قاچ کنیم.

سپاسگزار میشوم اشتباه گفته باشم بگوییدم.  پاینده ایران.
0 تراز
از سوی (3,608 تراز)
درود بر شما

این واژگان بگوش بنده ناشناس اند و بجز اندکی از آنها ، دیگرواژگان را نشنیده ام .

واژه ی الم شنگه یا علم شنگه را در واژه نامه هم تراز با ننه من غریبم آورده اند و گونه ای از آشوب کردن می باشد اما روشن نیست که شنگه چه باشد ، چه بسا نام جایگاهی پرآشوب باشد .

بمبو هم گمان می کنم نام ابزاری بود برای نفت کشیدن ؟

منچ یک واژه ی بیگانه ی آلمانی است .
0
از سوی (1,167 تراز)
درود
زبانهای انگلیسی،آلمانی،سانسکریت،کردی و ... با پارسی همریشه اند و اگر بگونه درست از آنها واژه گیری انجام شود ایرادی ندارد.
0 تراز
از سوی

قارچ واژه پارسی است و درستتر آن است که به نیکاس گارچ نوشته شود، و برابرهای عربی و تورکی آن واژگانی جداگانه هستند که ما ایرانیان به کار نمی بریم. همانند این واژه قیف است که باید گیپ نوشته شود و تورکی-عربی نیست. گیپ برابر مخروط و ابزاری است که ما امروزه قیف می نامیم. پاسور را نمی دانم که واژه بیگانه است یا ایرانی؟ با این همه، همین واژه برای ما ایرانیان شایسته به گمان می رسد چه بازی ای است که گروهی نیز می تواند باشد و در سورها و مهمانی ها می تواند بازی شود.

+1 تراز
از سوی (1,167 تراز)
درود دوست گرامی
از میان واژگانی که نام بردی سه واژه را میدانم
پاسور از ریشه پاس
ریشه پاس همسان با ریشه pass در انگلیک است و چون در بازی برگ(ورق)ها بگونه پیوسته پاس داده میشوند به آن پاسور میگویند.
قلاویز نیز همان گلاویز بوده که از گِل(چسبیدن) و آویز(آویختن،آویزان) ساخته شده.
همچنین قورت بیگمان گورت بوده از ریشه گور
گور به مانای ژرف و پایین است و در این واژه گورت دادن به مانای پایین دادن یا به ژرف فرستادن بوده.

گفتمان های پیشنهادی

+2 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 2, 2022 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+2 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 17, 2022 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 4, 2022 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+2 تراز
3 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 4, 2022 در پالایش زبان از سوی آرشا (1,167 تراز)
+1 تراز
1 پاسخ
...