درود بر شما
سهراب فرزند رستم و تهمینه و از نژاد ایرانی بود . وی نزد مادر در سمنگان بود و پس از گذراندن کودکی و بالیدن و آگاه شدن از نژاد و گوهر خود بر آن شد که با خیزشی گسترده فرمانروایی کاووس در ایران و پادشاهی افراسیاب در توران را براندازد و رستم را بپادشاهی برساند چرا که باور داشت تا زمانی که او و پدرش زنده اند پادشاهی و فرمانروایی باید ویژه ی آنان باشد .
برانگیزم از گاه کاووس را / از ایران ببرم پی طوس را
به رستم دهم تخت و گرز و کلاه / نشانمش بر گاه کاووس شاه
از ایران به توران شوم جنگجوی / ابا شاه روی اندر آرم بروی
بگیرم سر تخت افراسیاب / سر نیزه بگذارم از آفتاب
چو رستم پدر باشد و من پسر / نباید به گیتی کسی تاجور
چو روشن بود روی خورشید و ماه / ستاره چرا برفرازد کلاه
ز هر سو سپه شد برو انجمن / که هم باگهر بود هم تیغ زن
بنابراین افراسیاب که بدنبال آشوب و ویرانی ایران بود با نیرنگی بزرگ نیروی خود را به سهراب داد تا پادشاهی ایرانیان را براندازد. سهراب با لشکری بزرگ به مرزهای ایران تاخت اما از نیرنگ افراسیاب آگاهی نداشت . رستم پهلوان دلاور ایران برای پاسداری از مرزهای ایران بسوی آنان رفت و در نبردهایی گسنرده سرانجام ایرانیان پیروز گشتند و سهراب نیز بدست پدر ( ناخوداگاه ) کشته شد .