+2 تراز
302 بازدید
آغاز گفتمان ژوئن 2, 2016 در زبان و گویش از سوی (926 تراز)
درود

اگر بخواهیم زبان خود را سره کنیم،باید واژگان بیگانه را به کار نبریم.بنابراین چامه هایی که واژگان بیگانه دارند را چه کنیم؟

2 پاسخ

0 تراز
پاسخ داده شده ژوئن 2, 2016 از سوی (3,595 تراز)
درود بر شما

آرمان شما در سره نویسی می باید نگاه به آینده باشد ، بنابراین چامه های گذشته را نتوان و نباید کاری کردن . برای سره نویسی می باید نگارش های امروزین و آینده را پاکیزه نگاشت . سره نویسی نیاز به شناخت ژرف واژگان کهن دارد و اگر بتوانید در کنار پژوهش و بررسی بر روی این واژگان ، زبان پهلوی را فرابگیرید در کار خود پیروز خواهید شد . یکی از کسانی که امروزه بسره نویسی روی آورده و در کار خود کامیاب بوده است استاد میرجلال الدین کزازی می باشد که می توانید نوشتارهای ایشان را بخوانید و پی گیرید .
0 تراز
پاسخ داده شده ژوئن 5, 2016 از سوی (301 تراز)

در برخورد با واژگان عربی زبان پارسی چه باید کرد ؟

پرسشی که پاسخ به آن، نیازمندِ آتانش(توجه) به همه ی نمودهای فرهنگ ایرانی است. البته پیشتر می بایست برآیه(نتیجه) و پی آمد هر پاسخ را نیز در نگر آورد و بررسید. گروهی پاسخ این پرسش را پاکسازی 100 درسدی زبان پارسی از واژگان تازی می دانند. گروهی نیز برخوردی دگرسان(متفاوت) دارند. از دید من نخستین گروه باید به این پرسش که با بیرون راندن همه یا بیشینه ی واژگان تازی از زبان پارسی چه پیش خواهد آمد بیندیشند و دومین گروه (که گاه واژگان تازی را بر واژگان پارسی برتری می دهند) به این که فزونی و انبوهی این واژگان چه بر سر زبان پارسی می آورد.

پاسخ گروه دوم روشن است. این شیوه ی برخورد با زبان تنها به ناتوان تر شدن و سرانجام نابودی آن می انجامد. فرهنگستان کنونی را می توان بزرگ ترین و برجسته ترین هموند(عضو) این گروه دانست. نهادی که دیری است راه به بیراهه برده و پادکام(علی رغم) داشتن پشتوانه های گرانسنگی چون فرهنگستان یکم و دوم نتوانسته داد کار را آن چنان که شایسته است بدهد.

در درونِ نخستین گروه می توان دو زیرگروه را دید. یک کسانی که با انگیزه های ملی گرایانه به دنبال پالایش زبان پارسی هستند. دو دیگر کسانی که فزون بر حس ملی گرایی کار خود را بر برهان ها و رایَن(دلیل) های استوار دانشی قرار می دهند. نخستین زیرگروه، زبانی را می جویند که هیچ واژه ی بیگانه ای (به ویژه تازی) در آن نباشد. این گروه به این که باید کارهای نیک گذشتگان را سپاکید باور دارند اما آن را به درستی درنیافته اند. درنیافته اند که زدودن 100 درسدی زبان پارسی و یا دستکم بیرون راندن بیشینه ی واژگان تازی، بخش بزرگی از فرهنگ و ادب مان را از ما خواهد گرفت. بوستان و گلستان سعدی، مثنوی مولانا، سروده های نظامی، زاکانی و ... نمونه هایی از « از دست رفته ها » خواهند بود.

دومین زیرگروه که « دکتر محمد حیدری ملایری » یکی از رهبران آن به شمار می رود بر این باور است که ساختن ترم های نو امکان های بیشتری را به پارسی زبان ها می بخشد و این نباید به معنای دور انداختن همه ی واژگان پیشین باشد. ایشان در بخشی از وِتار(مقاله) چرا به واژه‌های «ازداییدن» و «ازدایش» نیاز داریم؟ چنین می آورند:

 

کاربرد «ازدایش» برای information زندگی را آسان تر می کند، زیرا به تنهایی همه ی معناهای عبارت زمخت «اطلاع، اطلاعات، اطلاع رسانی، اطلاع گیری» را دربر دارد. فزون بر این، فارسی از فعل بسیط ازداییدن برخوردار می شود که به آن سخت نیازمند است. این گزینش، هم چنین به ما امکان می دهد برای informatic (ازداییک) و رشته های وابسته به نگره ی ازدایش برابرهای توانا و زیبایی داشته باشیم. البته این به معنای آن نیست که ما واژه ی «اطلاع» را به دور می اندازیم. وقتی مولوی را می خوانیم:

 

 

طمع لوت و طمع آن ذوق و سماع
مانع آمد عقل او را ز اطلاع

 

یا این بیت اسیر لاهیجی را:
 

واعظ نادان چه گوید از جمال روی دوست؟
چون به سرّ این سخن هرگز نبودش اطلاع

 

 

باید معنای این واژه را برای لذت بردن از ادبیات کلاسیک فارسی بدانیم.

 

 البته این به معنای دست برداشتن از پالایش زبان نیست که به معنای روی آوردن به میانه روی در این راه است. نکته ی پایانی اینکه تا آن جا که شدنی است باید در ساخت ترم های نو از زبانمایه های نژاده ی پارسی بهره برد.  مجتبا ذوالفقاری

...