به باور من، در گفتمان ِ واژهسازی ی فارسی، بیش تر دوستانی که به ساختار ِ واژههای نوپیشنهاده، انتقاد میکنند و آن ها را به دور از پسند و پذیرش ِ مردم میشمارند، به ردهبندی ی ِ کاربُردی ی ِ واژگان، رویکردی ندارند.آشکارست که یکایک ِ واژگان یا همکردهای (ترکیبهای) نوپیشنهاده، از سوی همهی فارسی زبانان به کار برده نمیشود و -- به دیگر سخن -- در گسترهی نیازهای ِ زبانی آنان جایی ندارد و هر کس، به دلیلهای گوناگون، با شماری از آن ها سر و کار پیدا میکند. تنها بخشی از این واژهها بسامد ِ بالا و همگانی دارند و نه همهی آن ها.هنگامی که فرهنگستان یکم، واژههای پذیرفته و پیشنهادیاش را نشر داد، با واکنش ِ منفی ی بسیاری از کسان که این تَرک ِ عادت و نوآوری ناگهانی را برنمیتافتند، رو به رو شد و حتا نویسندهی پیشرویی همچون صادق هدایت، در نوشتهای طنزآمیز به ریشخند آن ها پرداخت و نقیضههایی خندستانی برای شماری از آن ها ساخت. ( نگا. نوشتههای پراکندهی صادق هدایت). امّا دیری نگذشت که بیش تر واژههای ِ نوپیشنهاده از سوی ِ بیش ترین ِ فارسی زبانان پذیرفته شد و کاربردهایی پربسامد در زندگی ی روزمرّه ی آنان یافت و برابرهای پیشین ِ آنها از یادها رفت و در بایگانی ی ِ تاریخ ِ زبان ماند.در همان حال، برخی از واژههای ِ نوپیشنهاده، مانند ِ دورگو (به جای تلفن) و خودرَو (به جای اتومبیل/ ماشین)، پذیرفته نشد و به زبان مردم، راه نیافت.واژههای نوپیشنهاده ی امروز هم (خواه از سوی فرهنگستان ِ محافظه کار ِ کنونی، خواه از جانب ِ پژوهندگان ِ پویا و پیشرو ِ ناوابسته)، همین فرارَوَند را از سر خواهند گذراند و سامان ِ گسترش و گزینش بر آن ها فرمان خواهدراندبیش تر واژههای ِ نوپیشنهاده ی کسانی مانند زندهیادان دکتر امیرحسین آریان پور و دکتر غلامحسین مصاحب و نیز آقایان دکتر ادیب سلطانی، دکتر آشوری، دکتر حیدری ملایری و همترارانشان، در زمره ی واژگان ِ ناهمگانی و دارای کاربردهای ویژه در گسترههای دانشی و پژوهشی و فرهنگی، ردهبندی میشوند و هرگاه عموم فارسی زبانان، آن ها را نپسندند، حرَجی بر این استادان فرهیخته و دلسوز نیست و چیزی از ارج کوشش و کنش ایشان، کاسته نمیشود. پس باید پذیرفت که «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.» به برکت دست آوردهای ارزنده ی این جویندگان ِ پوینده، زبان فارسی ی امروز بسیار سرشارتر و کارآمدتر از زبان ِ تنگ مایه ی یک سده (و حتا پنجاه سال) پیش ازین است. «باش تا صبح ِ دولتش بدمد.»پس بر ماست که در این گستره، مانند ِ همه ی عرصههای فرهنگی، شتابزده و کمحوصله و نزدیکبین نباشیم و افق ِ فراخ ِ زبان ِ ارجمندمان را چشمانداز ِ خود گردانیم و با سینه ی ِ گشاده (یا -- به تعبیر ِ پیشینیان -- «سعه ی صدر») بدین منظر بنگریم. چُنین باد! بدرود. ج. دوستخواه»
788 پرسش / گفتمان
937 پاسخ
976 دیدگاه
150 کاربر
4351 تراز
3608 تراز
2031 تراز
1167 تراز
926 تراز
469 تراز
301 تراز