گردآفرید نخستین شیرزن حماسه ملی ایران
- توضیحات
- دسته: داستان های شاهنامه
- بازدید: 87482
گردآفرید، یکی از شخصیتهای زن شاهنامه، نمونهای از یک زن شجاع و باهوش در این اثر است. داستان گردآفرید و سهراب یکی از معروفترین بخشهای شاهنامه است که در آن گردآفرید با استفاده از هوش و شجاعت خود، سهراب را به چالش میکشد. دنباله ی داستان گردآفرید و سهراب با قلم استاد جلال خالقی مطلق در زیر آورده می شود .
جلال خالقی مطلق
گُردآفرید نخستین شیرزن حماسۀ ملی ایران است. گردآفریدِ دلربا و چالاک با این که در شاهنامه حضوری کوتاه دارد و شکست هم میخورد، بسیار برجسته است و یکی از گیراترین زنان شاهنامه. وی را میتوان مانند فرانک، ارنواز و شهرناز، نمونۀ زن اصیل ایرانی دانست...
زنی بود بر سان گرد سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
که چون او به جنگ اندرون کس ندید
در رهسپاری سهراب از توران به ایران، هنگامی که وی در جستجوی پدرش رستم است، با او آشنا میشویم. در مرز توران و ایران، دژی به نام سپیددژ هست. گُژدَهَم که یک ایرانی سالخورده است، بر آن فرمان میراند و همواره در برابر دشمن پایداری سرسختانهای میورزد و با این کار، دل همۀ ایرانیان را به آن دژ امیدوار میسازد. گژدهم پیر، پسری خرد به نام گُستَهَم دارد، و دختری به نام گردآفرید. سهراب ناچار است پیش از درآمدن به خاک ایران از این دژ بگذرد. در نبرد میان سهراب و هژیر، فرماندۀ دژ، سهراب بر او پیروز میگردد. سهراب، نخست میخواهد او را بکشد، اما سپس او را اسیر کرده راهی سپاه خود میکند. آگاهی از این رویداد، دژنشینان را سراسیمه میسازد، اما گردآفرید چنان این را مایۀ ننگ میداند که بر آن میشود خود به نبرد او رود (شاهنامه/12b/ 173 تا 203).
سهراب در پی چالش آن شیرزن به رزمگاه درمیآید و آن دو به پرخاش و نبرد درمیآیند. سهراب در برابر باران تیر گردآفرید، ناچار سپرش را به کار درمیآورد. وی جنگکنان نزدیک گردآفرید میشود و نیزۀ او را میگیرد. با نیزه جامۀ جنگی او را میدرد، گردآفرید شمشیر میکشد و با فرود آوردن آن نیزۀ سهراب را میشکند. سرانجام میبیند که توان رویارویی با سهراب را ندارد و میکوشد سوی دژ بگریزد. اما سهراب به او میرسد و کلاهخودش را برمیگیرد. تازه میبیند که آن پیکارگر نه مرد، بلکه دختری زیباروی است. گردآفرید به نیرنگ دست مییازد و به سهراب میگوید که خوب نیست رزمندگان ببینند که وی در نبرد با یک دختر به چنین کوشش و رنجی گرفتار آمده و به او پیشنهاد میکند که همراهش به درون دژ برود و دژ در چنگ اوست. سهراب که خیرۀ او شده، در دام شگرد گردآفرید میافتد. گردآفرید او را تا درب دژ میآورد، سپس با چابکدستی بسیار به درون دژ میجهد و در را میبندد. سهراب بیرون میماند. گردآفرید به بالای دژ میرود و ریشخندکنان فریاد میزند: «ترکان ز ایران نیابند جفت!» (1) سپس به اندرز به او میگوید که بهتر است پیش از آن که رستم به آنجا برسد، همراه سپاهش به توران برگردد (شاهنامه/ b12/204 تا268).
ـــــــــــــــــــــــــ
(1) بخندید و او را به افسوس گفت / که ترکان ز ایران نیابند جفت ( شاهنامه/ b12/259) روشن است که گردآفرید نمیدانسته که سهراب پسر رستم و ایرانی است. سراینده میخواهد با این گفتار ریشخندآمیز به زنان هممیهنش سخت هشدار دهد که به پیوند ترکان درنیایند.
.................
بن مایه :
Die Frauen im Schahname
زنان در شاهنامه
نگارش : استاد جلال خالقی مطلق
سال نگارش : 1971
زبان : آلمانی
برگردان : امیر حسین اکبری شالچی
دیدگاهها
ومن هم گردافریدروانتخاب کردم
مرسسیییییییییییییییییییی
خداااااااایی کلی کمکم کردید
درود بر شما
بن مایه افزوده شد .
من می خوام از داستان گردافرید اقتباس کنم برای نمایشنامه منابع کافی ندارم.امکانش هس اگر منبعی در این زمینه میشناسید بهم معرفی کنید یا به میلم بفرستید.خیلی ممنون.
درود بر شما
این نوشتار به گونه ی کامل بارگزاری شده است.
شاد باشید
از شما هم سپاسگزارى ميكنم
من از اطلاعاتتون خیلی خیلی ممنونم ما برای درس دوازدهم که درس آزاد هست در مورد گرد آفرید تحقیق داشتیم و شما خیلی کمکم کردید.
نادیا محمد ظاهری پایه ی پنجم ابتدایی
چه مرد و چه زن پهلوانی کند