آیین سیزده بدر
- توضیحات
- دسته: آیینها و جشنها
- بازدید: 63962
سيزدهبدر يكي از بهترين روزهاي نوروز ميباشد. مردم پس از انجام 12روز برگزاري جشنهاي سال نو، روز سيزدهم را در دل طبيعت ميگذرانند. اين روز يك نمايش ملي است. مردم گروهي معتقدند كه براي دوركردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزههاي سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان ميسپارند. خوراكيهاي باقيمانده نوروز، به مصرف ميرسد، بساط بازيهاي دستهجمعي پهن است. روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل ميماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پررفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانوادهها با صفا و صميميت در كنار هم مينشينند و گل ميگويند و گل ميشنوند. مردمي كه در طول سال، در هياهوي شهر، پي نام و نان هستند و با هم روباطي سرد و خشك دارند، در اين روز تغييري در رفتارشان روي ميدهد، همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هرچند گروهي آن را نحس ميشمارند، اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد. پس آيا روز سيزدهبدر نحس است يا مبارك؟ گروهي چنين بيان ميدارند كه: روز سيزده هرماه در جدول سي روز ايران باستان، مربوط است به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است و ارتباط با آب و باران دارد، و بسيار روز خجسته و مباركي است. در مورد فرشته تير و جشن تيرگان كه در سيزدهم «تيرروز» در تيرماه، برگزار ميگردد، در جاي خود سخن به ميان آمده است. پس روز سيزده در اعتقادات مردم ايران باستان به هيچ وضح نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است. مردم باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا ميكرد و بار عام ميداد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تقويم اعراب، سيزده هرماه روز نحس بود بنابراين بعد از اسلام اين باور اعراب در ايران نيز گسترش يافت و روز سيزده نوروز هم نحس شمرده شد. ابونصر فراهي در مورد نحسي ايام سال چنين سروده است:
هفت روزي نحس باشد در مهي
زان حـذر كن تا نيـابـي هيچ رنج
سـه و پنـج و سيـزده بـا شــانـزده
بيست و يك و بيست چهار و بيست پنج
در تحليلي ديگر اينطور بيان ميگردد: ايرانيان پس از دوازده روز جشنگرفتن و شاديكردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا ميرفتند و شادي ميكردند و در حقيقت بدين ترتيب رسميبودن دوره نوروز را به پايان ميرسانيدند. در تحليل ديگر كه بر مبناي نظرات مهرداد بهار ميباشد چنين بيان ميگردد: اعتقاد به عمر 12هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بينالنهرين است كه معتقد بودند هريك از دوازده اختر كه خود به يكي از برجهاي دوازدهگانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد. به اعتقاد مهرداد بهار، اصل اعتقاد به دوازده هزار سال، و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز ميگردد. پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغاز سال، با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوطه است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش ميآمد، سرنوشت سال خود ميانگاشت. از پيش از نوروز انواع دانهها را ميكاشتند و هر دانهيي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد ميكرد، آن دانه را براي كاشت آن سال بهكار ميبردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
بهار مينويسد: «12روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12هزار سال عمر جهان، آشفتگي نخستين باري ديگر باز ميگشت، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كاركردن و نظام عمومي را رعايتكردن نيز از ميان بر ميخاست و شايد عياشيها و اوجي باري ديگر براي يك روز باز ميگشت. نحسي سيزدهم عيد نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود».
علف يا سبزه گره زدن
يكي از كارهاي روز سيزدهبدر، علف گرهزدن است. درمورد سابقه اين رسم ميگويند كه مربوط است به فرزندان كيومرث. يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه). زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.
در مجمل التواريخ چنين آمده است: «اول مردي كه به زمين ظاهر شد، پارسان او را گل شاه گويند؛ زيرا كه پادشاهي او الا به گل نبود، پس پسر و دختري از او ماند كه مشيه و مشانه نام گرفتند و روز سيزده نوروز با هم ازدواج كردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند به وجود آوردند و چون مردند، جهان نود و چهار سال بيپادشاه بماند».
دیدگاهها
1- با نگرش به پافشاری های بی اندازه ی ایشان بر فرهنگ نداشته ی اعراب و تازیان می توان شک کرد به اینکه قلم وی از سوی عربها خریداری نشده باشد!!چنانکه چنین رفتارهایی از عربها بدور و ناشدنی نیست،مانند همین " پیشنهاد بی شرمانه ی قطری ها به استاد جنیدی" که در همین تارنما نیز یافت میشود
2-نگره ی دوم اینست که ایشان از اینهمه پادگویی(تناقض گویی) به دنبال دست و پا کردن نام و ننگی برای خود است...ایشان می خواهند به هر بهایی که شده خود را در جامعه نشان دهند
3-...
"
اما پرسش بنیادین اینجاست که چرا "همچین کسی" آزادانه هرچه که می خواهد می گوید و می نویسد؟و کسی هم نیست که جلویش را بگیرد ؟"
در گفتار شما دو نکته نظرم را جلب کرد: 1-«فرهنگ نداشته ی اعراب» 2-این که می گویید چرا کسی جلوی آقای پورپیرار را نمی گیرد. درباره نکته ی اوّل معتقدم ما حق نداریم دیگر اقوام و ملل را تحقیر کرده و بی فرهنگ بدانیم؛ همان گونه که دوست نداریم دیگران درباره ی ما چنین کنند. درباره ی نکته ی دوم هم به نظر من اگر به آزادی بیان معتقدیم، باید به دیگران هم اجازه ی اظهار نظر دهیم حتی اگر اظهارات آن ها بی پایه و اساس باشد. مهم این است که همه حرف ها را بشنویم و بهترین را انتخاب کنیم.
در این مورد با شما کاملاً موافقم. لازم به ذکر است که تورات از انگاره های نژاد پرستانه ی صهیونی خالی نیست و کتاب استر را هم که به واقعه ی پوریم در آن اشاره شده را باتوجه به همین نکته بایستی درک کرد.
آزادي انديشه بايد باشد اما از گونه ي درستش نه اينكه هر كه هر چه گفت بگذاريم به حساب آزادي بيان و انديشه ... ايشان با اين گفتار و رفتار غرور ملي ما را نشانه رفته است ... فرهنگ نوداشته ي عرب را هم از اين رو مي گويم كه ديدگاه پورپيرار را درباره ي سرزمين ايران خوانده ام(شما هم بخوانيد)البته يادآور شوم كه نبايد فرهنگ اسلامي را ازآن عربها بدانيم
نوداشته --- ناداشته
این را باید به خودتان بگویید! اگر سند معتبری دال بر روی دادن چنین حادثه ای دارید، معرفی کنید تا ما هم از گمراهی درآییم! البته اگر منظورتان از مطالعه و پژوهش، خیال پردازی های امثال پورپیرار، رائفی پور، روازاده و... نباشد . . .
آرامگاه مردخای در همدان است و یهودیان احترام زیادی برای آن مکان قایلند
سلام. در این مورد، با جناب عالی موافقم، ولی در مورد سند تاریخی و همچنین این نظر از یکی از دوستان:
گفتاورد از حامد مقامی:
باید بگم که اگه «کتاب اِستِر» که توسّط شخص اِستِر و موردخای نوشته شده و از مجموعه کتب عهد عتیق (که حدود 40 کتاب هست) می باشد رو مطالعه کنید، می بینید که خود این اشخاص اعتراف کردن که چطور و با چه نقشه ای 70/000 ایرانی رو تو 13 فروردین قتل عام کردن.
با تشکر از توجهتون.
آراشما متین ومحترم
آیاکورش زودتربودیاخشایارشاه؟
اگرکورش زودتربودوباتوجه به آراشمابزرگواران درموردکشتارایرانیان توسط یهودیان دردربارخشایارشاه به نظرنمی رسدکه یهودیان بزرگترین نمک نشناسی دربرابرکورش پادشاه مردم دوست ایران وجهان کرده اندوبااین حال بیش ترین احترام رانسبت به کورش دارند
در کل روز 13 فروردین روز تیر فرشته باران و رحمت هستدو فلسفه ان هم اینه ما با همین عقیده سیزدهم فروردین رو در کنار طبیعت میگذرانیم و خدارا شاکر هستم