مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

آذربایجان آریایی

متن زیر مقدمه کتاب  " جستارهایی درباره زبان مردم آذربایگان " ، اثر " یحیی ذکاء " می باشد ، که این مقدمه را " دکتر محمد امین ریاحی " نوشته اند . قسمتهایی از این مقدمه در ادامه می آید .  در انتهای این مقدمه لغاتی به صورت مقایسه تطبیقی از زبانهای اوستایی ، پهلویی ، تالشی و تاتی آذربایجان آورده می شود .

از روزی که رساله (( آذری یا زبان باستان آذربایگان )) به قلم کسروی در 1304 خورشیدی انتشار یافت مسئله زبان دیرین مردم آذربایجان مطرح گردید و مورد توجه و تحقیقات دامنه دار دانشمندان ایرانی و خارجی قرار گرفت .

در آن سالها تازه متعصبان عثمانی و به دنبال آنها دولت جدید ترکیه برنامه خود را آغاز کرده بودند . ماجرا از این قرار بود که بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و از دست رفتن متصرفات اروپایی در شمال و مناطق عرب نشین در جنوب ترکیه و تشکیل دولتهای مستقل زمامداران ترک با این استدلال مردم خود را تسلی می دادند که اصولا چه معنی دارد که ما سرزمین های غیر ترک اروپایی و عربی را حفظ کنیم . نفع ما در این است که این بار از دوش خود بیندازیم و با تصرف سرزمینهای ترک زبان امپراتوری جدید یکدستی پدید آوریم .

در گرما گرم این خواب و خیال ، نظریه پردازان متعصب زبان ترکی معمول در آذربایجان را زبان آذری نام نهادند و به سردمداران دولت مسلمان قفقاز هم که بعد از فروپاشی روسیه تزاری در 1917 به مرکزیت باکو تشکیل شده بود تلقین کردند که نام کشور خود را که نام تاریخی  اران و  شروان بود آذربایجان بنامند و با این امید که با استفاده از ضعف دولت ایران آذربایجان را هم بدان ملحق کنند . اندکی بعد هم که در 1920 رژیم شوروی باکو را تصرف کرد با همان نیت عثمانیها دولت باکو را جمهوری آذربایجان نامید .

دولت آن روزی ایران با چنان ضعف و زبونی دست به گریبان بود که در برابر آن شعبده بازیهای بیگانگان حتی زحمت اعتراض هم به خود نداد . اما محقق تیزبین هوشمند تحقیق معتبر خود را به عنوان یک جواب مستدل علمی منتشر کرد .

کسروی به استناد متون معتبر کهن ثابت کرد که تعبیر آذری مختص زبان کهن آذربایجان است که از زبانهای ایرانی و شاخه ای از زبان پهلوی بوده است و اطلاق آن به ترکی موجود فعلی به قول علامه قزوینی سفسطه و تدلیسی بیش نیست .

کسروی در رساله خود آثار بازمانده از آذری کهن از جمله دوبیتی های منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی را از لابلای نسخ خطی بیرون کشیده و نیز نمونه هایی از زبان کهن موجود در گوشه و کنار آذربایجان در خلخال و هرزند و گلین قیه را جمع کرده و مورد بحث قرار داده .

بعد از انتشار رساله کسروی که بارها تجدید چاپ شد ، در این هفتاد و پنج سال بسیاری از پژوهندگان دنبال تحقیق او را گرفتند و مخصوصا بعد از تاسیس دانشگاه تبریز دانشکده ادبیات آن دانشگاه رونق تازه ای به این رشته از زبان شناسی ایرانی بخشید و چند تن از استادان و دانش آموختگان آن دانشگاه مقاله ها و کتابهای سودمندی منتشر کردند که علاقه مندان برای آگاهی از آنها می توانند به مجلدات فهرست مقالات فارسی تالیف استاد ایرج افشار مراجعه نمایند .

در آن میان پژوهشهای آقای یحیی ذکاء که از نخستین نوشته ها در این زمینه بوده ارزش و اعتبار خاص دارد . ایشان در بازنگری نمونه هایی که در میان بوده در رفع ابهامات آنها کوشیده و معنی دقیق الفاظ را با تطبیق با کاربرد آنها در لهجه های دیگر روشن کردند و نیز نمونه های تازه ناشناخته ای را مورد بررسی قرار داده اند و مجموعا به نتایج تازه ای رسیده اند که همواره مورد توجه و بهرگیری محققان بوده و خواهد بود .

دوست دقیق و دانشمند ما در بهار جوانی در 1328 که چند ماهی به عنوان افسر وظیفه در کناره های ارس در آذربایجان گذرانیده یادداشتهایی درباره زبان مردم کرینگان یکی از روستاهای ارسباران فراهم آورده و مورد تحقیق قرار داده و حاصل کار خود را در 1332 به صورت رساله ای به چاپ رسانیده است . از آن به بعد هم دنباله تحقیق را گرفته و آنچه از زبان کهن را که در روستاها و کوهپایه ها در گوشه و کنار مناطق شمال غربی ایران برجای بوده و در شرف از بین رفتن است گرد آورده و نمونه هایی را که در لابلای متون فارسی آمده مورد تحقیق و بازنگری قرار داده و یافته های خود را به صورت مقالات متعددی در مجلات علمی منتشر کرده است .

زبان مردم آذربایجان ریشه در زبان مادها دارد که گروهی از زبان شناسان زبان گاثاها ( بخشهای کهن اوستا ) را خویشاوند نزدیک آن می دانند . بعدها با تحولاتی به صورت پهلوی شمالی ( = پهلوی اشکانی ) زبان پارتها در آمده و تاثیرات آن در زبانهای شمالی حتی در شاهنامه فردوسی پدیدار است . بقایای زبان مادها از دربند قفقاز و دامنه های کوههای قفقاز به پایین تا غرب ایران گسترده بوده البته در هر ناحیه ای تحت تاثیر زبانهای بومی قبلی و زبانهای همسایه تغییراتی پذیرفته است .

پیش از این در مقاله (( زبان کهن آذربایجان )) که در جلد چهارم نامواره دکتر محمود افشار چاپ شده و در (( زبان فارسی در آذربایجان )) گردآوری ایرج افشار ( صفحات 486 – 511 ) نقل گردیده دلایل و قرائن یگانگی لهجه های مردم شمال غرب ایران ( قلمرو ماد قدیم ) را گفته ام . از آن جمله اینکه دوبیتی نجم رازی که در سال 620 در تحریر دوم مرصاد العباد او آمده در منابعی به مهان کشفی از مردم نمین اردبیل شاعر سیصد سال بعد نسبت داده شده و پنج قرن بعد نیز در جنگی به نام او ثبت شده است و عبید زاکانی قزوینی دو غزل ملمع همام تبریزی را در مثنوی عشاقنامه خود آورده است و از اینهمه بر می آید که زبان مردم ری و قزوین و آذربایجان یکی بوده است . در اینجا بیش از این نیازی به بحث نیست .

نویسندگان متعصب ترکیه بدون هیچ دلیلی ادعا می کنند که زبان مردم آذربایجان و سرزمین های مجاور از روز ازل ترکی بوده است . اما چه جوابی دارند به اینکه در هیچ متنی قبل از صفویه بیتی یا عبارتی ترکی از مردم آن مناطق دیده نشده بلکه بر عکس قرائن و اشارات موجود خلاف آن را ثابت می کند . مثلا برای قطران تبریزی ( در گذشته 465 ) وجود یک معشوق ترک در گنجه معمایی بوده که آن غریبه از کجا به آن شهر افتاده است و می گوید :

ای ترک به گنجه از کجا افتادی ؟

کاندر دل و جان من فکندی شادی

یک بوسه مرا به مستی اندر ، دادی

ای ترک همیشه مست و خرم بادی

خاقانی شروانی هم از ترکان به صورت عنصر بیگانه ای یاد می کند :

رسم ترکان است خون خوردن ز روی دوستی

خون من خورد و ندید از دوستی در روی من

از این شواهد در متون نظم و نثر فراوان است . اما متعصبان ترکیه ادعاهای خود را به صورت واضحاتی که نیاز به هیچ توضیح و استدلالی ندارد بیان می کنند حتی ایلامی ها و هیتی ها را هم ترک می پندارند .

یادم آمد که چهل سال پیش یک استاد باستان شناس ترک در آنکارا به من گفت که آتاترک هیتی ها را نخستین ساکنان ترک آسیای صغیر اعلام کرده بود . وقتی که هیئت باستان شناسی آلمان در کاوشهای خود در بغازکوی خرابه های پایتخت هیتی ها به قرائنی دست یافتند که زبان آن قوم جزو زبانهای هند و اروپایی بوده به ملاحظه پرهیز از برانگیختن خشم آتاترک جرات نکردند که حاصل تحقیقات خود را منتشر کنند . بعد از مرگ او یافته های خود را چاپ کردند اما ترجمه و نشر آنها در ترکیه هنوز ممنوع است .

در زبان کنونی آذربایجان که نام آذری بر آن نهاده اند ، از لغات ترکی و واژهای جدید فارسی که بگذریم بسیاری کلمات پهلوی است که در سایر لهجه های ایرانی به کار می رود و اگر از زبان فارسی امروزی فوت شده اما شواهد آن را در متون کهن فارسی می یابیم . من سابقا گمان می کردم که آنچه در آن زبان مسلما ترکی است افعال است . امروز به این نتیجه رسیده ام که در افعال هم بن و ریشه پهلوی یا اوستایی است تنها علامت مصدر و صرف افعال در صیغه های مختلف ترکی است .

در لغت نامه بزرگ چهار جلدی حسین کاظم قدری ( چاپ 1927 – 1946 استانبول ) که فرهنگ تطبیقی بسیاری از لهجه های ترکی است ، ریشه تعدادی از واژهای زبان کنونی آذربایجان که فارسی نیست در زبانهای آشوری و ارمنی و گرجی نشان داده شده است .

زبان پهلوی شمال غرب ایران ، از آنجا که زبان نوشتاری نبوده در هر شهر و ناحیه ای با تاثیر پذیری از زبانهای بومیان و اقوام کهن از اورارتوی و به آشوری و جز اینها و زبان همسایگان تغییراتی یافته است و انچه در کتابهای پهلوی مراغه و پهلوی زنجانی و زبان قزاونه ( = قزوینی ها ) و تاتی و ... نامیده شده اختلافات ناچیز با هم داشته اند .

دریغا که بقایای زبان کهن امروز در شرف نابودی است . خبر داریم که در هفتاد سال پیش در نواحی مختلف لهجه های محلی پهلوی معمول بوده که امروز بکلی فراموش شده است . کودک روستائی وقتی به مدرسه می رود و فارسی یاد می گیرد داشتن لهجه محلی را نشانه عقب ماندگی و دهاتی بودن و کسر شان خود می داند و شرم و آزرم مانع از تکلم بدان است . امروز حق این است که هر چه زودتر پیش از آنکه سیل تحول این جزیره های زبانی را در هم نوردد و مدرسه و رادیو و تلویزیون و مطبوعات لهجه های محلی را بکلی از میان ببرند بنیاد خاصی برای گردآوری گویشهای محلی ایران تشکیل گردد . این بنیاد باید کلیه تحقیقات مخصوصا آنچه را که خارجیان نوشته اند جمع آوری نماید . از آن جمله تحقیقات روسها درباره زبانهای تاتی و تالشی و سایر لهجه های ایرانی گوشه و کنار قفقاز در این زمینه بسیار مهم است . هر آنچه در لابلای جنگها و متون فارسی آمده باید استخراج و بررسی شود . در اینجا این نکته را ناگفته نگذاریم که در جستجوی بازمانده های گویشهای محلی پهلوی از آثار صوفیانه ای که در غرب ایران می جستند و اکثریت مریدان آنها از توده مردم بودند عبارات و دوبیتی های فهلوی را در لابلای نوشته های خود می آوردند .

نکته مهم دیگر این است که کلیه آثار لهجه های ایرانی باید به صورت یک کل و در کنار هم مورد بررسی قرار گیرد . حاصل کار برای زبان و فرهنگ ایرانی گنج بازیافته ای خواهد بود .

فهرست مطالب  این کتاب ( جستارهایی درباره زبان مردم آذربایجان ) به شرح ذیل است :

1 – زبان آذری – 2 – چرا و چگونه و کِی زبان ترکی به آذربایگان راه یافت ؟ 3 – بیست و دو واژه آذری از سده هفتم هجری – 4 – دوبیتی آذری از سده هفتم هجری و معنای آن – 5 – چهار رباعی و دو قطعه آذری از سده هفتم یا هشتم  - 6 – دو غزل آذری تازه یافته – 7 – گویش کرینگان ( تاتی ) – 8 – گویش هرزندی – 9 – آرانی خواهر زبان آذری –

بررسی تطبیقی زبانهای اوستایی ، پهلوی ، تالشی و تاتی آذربایجان

واژه هایی از زبانهای اوستایی ، پهلویی ، تالشی آستارا ، تاتی کرینگان ، تاتی گلین قیه

فارسی

اوستایی

پهلوی

تالشی

( آستارا )

تاتی کرینگان

(آذربایجان شرقی)

تاتی گلین قیه

(آذربایجان شرقی)

سگ

اسپان - span

سِگِ - sege

اِسپَه - espa

اِسپا - espā

اِسبا - esba

استخوان

است - ast

است - ast  استک،خستک

اَستَه - asta

اُستا - ostā

اُسدا - osdā

اسب

اسپه - aspa

اسپ - asp

آسپ - āsp

آسپ - āsp

اوسب - osb

دروغ

دروج - droj

دروگ -drog ، درو ، دروب

دوی - duy

درو - doru

دری - deri

صورت ، چهره

دائمَن - daeman

دیتن - ditan

دیم - dim

دیم - dim

دیم - dim

مرغ

کهرکه - kahrka

کرک - kark

کُرک - kork

کاگ - kag

کُرک - kork

کُرک – kork

خانه

کَتَه - kata

کَتَک - katak

که - ka

کا - kā

کَر - kar

دختر

کئینی - kaini

کنیک - kanik

کِلَه - kela

کینا - kinā

کینه - kina

گردن

گریوا - grivā

گریو - griv

گِی - gey

گِری - geri

گیری - giri

مَرد

مِرته - mereta

مَرت - mart

مِرد - merd

مِرت - mert

مِرت - mert

عروس

وذه - vaze

وذیوک - vazyuk

وَی - vay

وَی - vay

ویی - viyi

بینی

وئنا - vaenā

وینیک - vinik

وینی - vini

وِنو - veno

وِنِ - vene

گرگ

وهرکه - vehraka

گورگ - gurg

وَگ - vag

وُرگ - vorg

وُرگ - vorg

برف

وفره - vafra

وفر - vafr

وَ - va

وَر - var

وهور – vohor

.........

بن مایه :

جستارهایی درباره زبان مردم آذربایگان – یحیی ذکاء – با مقدمه : دکتر محمد امین ریاحی – بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار – موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران – 1379 – صفحه : مقدمه کتاب – لغات اوستایی ، پهلوی ، تاتی کرینگان و گلین قیه ، از کتاب : جستارهایی درباره زبان مردم آذربایگان ، یحیی ذکاء ، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار ، 1379 ، ص 136 – 156 و 164 – 183 / کرینگان و گلین قیه از روستاهای استان آذربایجان شرقی هستند .

لغات تالشی منطقه آستارا از نویسنده این مطلب می باشد .

گردآورنده : ضیاء – ط

دیدگاه‌ها  

0 # ایران 1393-03-09 23:43
درود .... لطفا در مورد تاریخ آذربایگان به کتابهای انتشارات سمرقند مراجعه کنید ....
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML