حرارت عسل

شخصی وارد خانه بخیلی شد که یک ظرف عسل و یک قرص نان در جلوی خود گذارده , مشغول خوردن بود قبل از آنکه شخص وارد شود , صاحب خانه نان را پنهان کرد و در پنهان کردن عسل ضرورتی ندید .زیرا گمان کرد مهمان او عسل را بدون نان و خالی نخواهد خورد . وقتی که وارد شد . صاحبخانه گفت :عسل را خالی خالی می خوری ؟ گفت : بلی با کمال میل . این را گفت و انگشتان خود را در عسل فرو برده و شروع به خوردن کرد .صاحبخانه دید به زودی تمام آن را خواهد خورد گفت :حتما اطلاع دارید که عسل خیلی حرارت دارد و خالی خالی خوردن آن دل را می سوزاند ؟مهمان گفت : دل شما را , نه دل من را !

نوشتن دیدگاه