مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

دژ الموت

قلعه الموت در شمال شرقي روستاي گازرخان(قصر خان) و بر فراز صخره‌اي به ارتفاع 2163 متر از سطح دريا قرار دارد که 200 متر از زمين‌هاي پيرامون خود بلندتر است و گستره‌ دژ 20 هزار متر مربع مي‌باشد. اين کوه از نرمه گردن (ميان نرمه‌لات و گرمارود) شروع مي‌شود و به طرف مغرب ادامه پيدا مي‌كند. صخره‌هاي سرخ و خاکستري پيرامون قلعه، در جهت شمال شرقي به جنوب غربي کشيده شده‌اند و چهار سوي دژ پرتگاه است و تنها راه ورود به آن در انتهاي ضلع شمال شرقي است که کوه هودکان با فاصله‌اي نسبتاً زياد بر آن مشرف است. اين قلعه يکي از جاذبه‌هاي گردشگري استان قزوين محسوب مي‌شود. حسن صباح در سال 486ق اين قلعه را تصرف کرد.

معماري قلعه

قلعه الموت را مردم محل «قلعه حسن» (حسن صباح) مي‌نامند. اين قلعه از دو بخش غربي و شرقي تشکيل شده و هر بخش، به دو قسمت: قلعه پايين و قلعه بالا تقسيم شده است که در اصطلاح محلي، آنها را «جورقلا» و «پيازقلا» مي‌نامند. طول قلعه حدود 120متر و عرض آن در نقاط مختلف بين 10تا 35 متر متغير است. ديوار شرقي قلعه بالا که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده، کمتر از ساير قسمت‌ها آسيب ديده است. طول آن حدود ده متر و ارتفاع آن بين چهار تا پنج متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقي کنده شده که محل نگهباني بود. در جانب شرقي اين اتاق، ديواري به ارتفاع دو متر وجود دارد که پي آن در سنگ کنده شده و پشت کارش نيز از سنگ گچ بنا شده و نمايش از آجر است. در جانب شمال غربي قلعه بالا نيز دو اتاق در داخل سنگ کوه کنده‌اند. در اتاق اول، چاله آب کوچکي قرار دارد که اگر آبش را کاملاً تخليه کنند، دوباره آبدار مي‌شود. احتمالاً اين چاله با حوض جنوبي ارتباط دارد. در پاي اين اتاق، ديوار شمالي قلعه به طول 12 و پهناي يک متر قرار دارد که از سطح قلعه پايين‌تر است و پرتگاه مخوفي دارد. در جنوب غربي اين قسمت قلعه، حوضي 8 در5 متر در سنگ کنده‌اند که هنوز هم در پي بارندگي‌هاي زمستان و بهار پر از آب مي‌شود. در کنج جنوب غربي اين حوض، درخت تاک کهنسالي جلب توجه مي‌کند که همچنان سبز و شاداب است و اهالي محل معتقدند که آن را حسن صباح کاشته است. اين قسمت از قلعه، به احتمال زياد، همان محلي است که حسن مدت سي و پنج سال در آن اقامت داشت و پيروان خود را رهبري مي‌نمود. در جانب شرقي، پاسداران قلعه و خانواده‌هايشان ساکن بودند و در حال حاضر، آثار کمي از ديوار جنوبي اين قسمت باقي مانده است. در شمال اين ديواره، ده آخور براي چارپايان، در داخل سنگ کوه‌کنده شده است. گذشته از آثار ديوار جنوبي، ديوار غربي اين قسمت به ارتفاع دو متر همچنان پا برجاست؛ ولي از ديوار شرقي اثري ديده نمي‌شود. در اين سمت، سه آب انبار کوچک در دل سنگ کنده‌اند و چند اتاق سنگي ساخته شده که اكنون ويران است. بين دو قسمت قلعه (قلعه بالا و پايين)، ميدانگاهي قرار دارد که بر گرداگردش، ديواري محوطه را به دو بخش تقسيم کرده است. در ميان ميدان آثار فراواني به صورت توده‌هاي سنگ وخاک مشاهده مي‌شود که بي‌شک بازمانده بناها و ساختمان‌هايي است که در اين محل وجود داشته و ويران گشته ‌است.

قلعه‌الموت که دو قلعه بالا و پايين را در بر مي‌گيرد، به صورت بناي سترگي بر فراز صخره‌اي سنگي بنا شده و ديوارهاي چهارگانه‌اش به تبعيت از شکل و وضع صخره‌ها ساخته شده‌اند؛ از اين رو عرض آن در قسمت‌هاي مختلف فرق مي‌کند. از برجهاي قلعه، سه برج گوشه‌هاي شمالي و جنوبي و شرقي همچنان برپاي‌اند و برج گوشه شرقي سالمتر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهاي ضلع شمال شرقي قرار دارد. مدخل راه منتهي به دروازه، از پاي برج شرقي است و چند متر پايين‌تر واقع شده است. در اين محل، تونلي به موازات ضلع جنوب شرقي قلعه به طول 6، عرض2 و ارتفاع 2 متر در دل‌ کوه کنده شده است. با گذشتن از اين تونل، برج جنوبي قلعه و ديوار جنوب غربي آن، که روي شيب تخته سنگ ساخته شده، نمايان مي‌گردد.

اين ديوار بر دشت وسيع گازرخان مشرف است؛ به نحوي که دره الموت رود از آن ديده مي‌شود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقي و پاي ضلع جنوب شرقي، به طرف برج شمالي مي‌رود. استحکامات اين قسمت، از ساير قسمت‌ها مفصل‌تر است و آثار برجهاي کوچکتري در فاصله دو برج مزبور ديده مي‌شود. ديوارهاي اطراف قلعه و برجها، در همه جا داراي يک ديوار پشت‌بندي است که 8 متر ارتفاع دارد و به موازات ديوار اصلي بنا شده و ضخامتش به 2 متر مي‌رسد. از آنجا که در تمام طول سال، گروه زيادي در قلعه ساكن بودند و به آب بسياري نياز داشتند، سازندگان قلعه با هنرمندي خاصي اقدام به ساخت آب انبارهايي کرده‌اند و به کمک آب‌روهايي که در دل سنگ کنده‌اند، از فاصله دور، آب را بر اين آب انبارها سوار مي‌نمودند. در پاي کوه ‌الموت، در گوشه شمال شرقي، غار کوچکي ديده مي‌شود که از آب‌رو مجرا‌هاي قلعه بود و آب قلعه از چشمه «کلدر» که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تأمين مي‌شد.

مصالح قسمت‌هاي مختلف قلعه، سنگ، ملاط ‌گچ، آجر، کاشي و تنپوشه‌هايي سفالي به قطر ?? سانتي‌متر است. آجرهاي مربع شکل با پهناي 21 و ضخامت5 سانتي‌متر، در روکار بنا به کار برده شده ‌است. در ساختمان ديوارها، براي نگهداري ديوارها و متصل کردن قسمت‌هاي جلو برجها به قسمت‌هاي عقب، در داخل کار، کلافهاي چوبي به‌طور افقي به کار برده‌اند. از جمله قطعات کوچک کاشي که در ويرانه‌هاي قلعه به دست آمده، قطعه‌اي است به رنگ آبي آسماني با نقش صورت آدمي که قسمتي از چشم و ابرو و بيني آن کاملاً واضح است. در دامنه جنوبي کوه هودکان در شمال کوه قلعه‌الموت، خرابه‌هاي بسياري ديده مي‌شود که نشان مي‌دهد روزگاري ساختمان‌هاي بسياري را در خود جا داده بود.

اهالي محلي خرابه‌هاي اين محوطه را ديلمان‌ده، اغوزبن، خرازرو و زهيرکلفي مي‌نامند. در سمت غرب قلعه، قبرستاني قديمي معروف به «اسبه کله چال» وجود دارد که در بالاي تپه مجاورش، بقاياي چند کوره آجرپزي نمايان است. در قله کوه هودکان نيز پيه‌سوزهاي سفالين کهن به دست آمده است. سال بناي قلعه‌الموت در کتاب نزهه‌القلوب، 246ق ذکر شده که همزمان با خلافت المتوکل خليفه عباسي است.

اين قلعه در شوال 654ق به ‌دستور هلاکو به آتش کشيده و ويران شد و از آن پس به‌عنوان تبعيدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنين از سال 930ق و ابتداي حکومت شاه تهماسب صفوي تا سال1006ق قلعه کالبدي سالم داشت. متاسفانه حفاري‌هايي که در دوره قاجار براي يافتن گنج در قلعه الموت انجام شد، به ويراني بيشتر آن انجاميد.

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML