مردکی را چشم درد خاست . پیش بیطار (دامپزشک) رفت تا دوا کند . بیطار از آنچه در چشم چهار پایان می کشید , در چشم وی کشید و کور شد. جکومت (قضاوت) پیش داور (قاضی) بردند . گفت : بر او هیچ تاوان (جریمه) نیست . اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی . (گلستان سعدی . ص 160)

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی