مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

ايران، نخستين كشور مسلماني كه هنر عكاسي را پذيرفت

مجید رضا نظام
تحقيقات و پژوهش‌هاي تاريخي به هر شكل و روشي كه انجام گيرد با بهره‌گيري از منابع تصويري و به ويژه عكس مي‌تواند از مقبوليت بيشتري بر‌خوردار باشد. عكس به عنوان يك سند پر‌ارزش در دورن خود راز‌ها و اسراري دارد كه هر بيننده و اهل تحقيق با اندك دقت و تامل در كادر، رنگ، فرم و قالب عكس، پي به پيام و تاثير آن مي‌برد.

عكس به عنوان يك سند قابل استناد و گاه در مواقعي، خود به تنهايي پاسخگوي بخش عمده‌اي از سوال‌ها بوده و روشنگر نكات تاريك تاريخ است و پيام‌هاي اجتماعي، سياسي، اوضاع اقتصادي، فرهنگ عامه، آداب، رسوم، عقايد، موقعيت‌هاي جغرافيايي و بسياري ديگر را در بر‌دارد.
تمامي اين اطلاعات در قالب و مفهومي به نام عكس پديدار و هويدا مي‌شود و در واقع نگاه محقق و منتقد، پيام‌هايي را ادراك و برداشت مي‌كند كه ثبت و ضبط شده و كمتر مي‌توان برداشتي ديگر و يا به قولي ديد سياه و سفيد تاريخي در عكس متصور شد.
 


عهد قاجار زمان آغاز تاريخچه عكاسي
عكاسي در ايران مانند ساير پديده‌هاي نو‌گرايي در دوره قاجار آغاز شد. بر اساس آخرين پژوهش‌هاي انجام شده توسط «دكتر شهريار عدل»، اولين دوربين عكاسي در سال 1842 ميلادي يعني سه سال پس از اختراع آن در فرانسه توسط امپراتور روسيه به محمد شاه قاجار اهدا و توسط يك ديپلمات روس به دربار ايران منتقل شد و نخستين عكس‌ها در ايران نيز در همان ايام برداشته شد.
ايران نخستين كشور مسلمان در دنيا است كه بيش از 160 سال از ورود و كاربرد عكاسي در آن مي‌گذرد چنانچه هيچ يك از كشور‌هاي مسلمان همچون مصر،تركيه، عربستان در دنيا تاريخ عكاسي ندارند چرا كه بر اساس احكام شرع، حكم به رد عكاسي داده‌اند.
بر‌خلاف گفته‌ها و نوشته‌ها، نخستين عكاسان ايراني به هيچ وجه از شيوه عكاسي اروپايي تقليد نكرده و عكاسي ايراني همچون كريستالي پيشينه و روش خاص خود را دارد. عکاسی ایران مدیون ناصرالدین شاه چه در زمان قبل و چه در زمان حال، دوره ناصري را بايد دوره شكوفايي عكاسي در دوران قاجار يا ايران قرن 19 دانست. ناصر‌الدين شاه كه خود اهل ذوق و هنر بود به عكاسي علاقه‌مند شد و به توسعه اين هنر مدرن در دربار پرداخت و با تاسيس عكاس‌خانه كاخ گلستان و نيز تشويق و حمايت عكاسان، توانست تصاوير و يا به عبارتي اسناد هنري و تاريخي ارزشمندي از ايران آن روز را ثبت كند.
هر چند كه فعاليت وي به درون دربار و تربيت عكاسان درباري محدود شد اما تاسيس رشته عكاسي در مدرسه دارالفنون، نشان از اهتمام وي به اين امر دارد.
اكنون ياد‌داشت‌ها و مدارك بر‌جاي مانده حاكي از آن است كه ناصر‌الدين شاه با ظهور فيلم و چاپ عكس آشنا بود و از طرفي دستخط و توضيح‌هاي وي در حاشيه بسياري از عكس‌ها با عبارت معروف «خودمان انداخته‌ايم»، نشان از فعاليت عكاسي وي دارد.
سبك و نگاره عكاسي ايراني، همان نگاه و جهت فرهنگي خود را دارا بوده و سبك نور‌پردازي، استفاده از فضاي عكاسي و حالت و فرم پرتره هم، در نگاه درباري ناصري و نيز در نگاه عكاس غيردرباري حاكم بوده است.
عكاس ايراني همان تزييني را كه در خانه اش داشته، به استوديو آورده و عكاسي كرده، همان گلدان شمعداني كه در كنار حوض خاندانش بوده است.
دوربين ابزاري براي ثبت لحظه هاي زمان است. عكس به دليل واقعي بودنش، بيننده را به گذشته ها مي برد. تا سال 1839 ميلادي مدارك تصويري تنها به نقاشي و طرح محدود مي شد. چنانچه از شخصيت هاي سياسي دوره قاجار همچون ناصرالدين شاه قاجار عكس هايي وجود دارد كه نشان دهنده چهره و لباس واقعي آنها است. اين در حالي است كه از كريم خان زند، چندين طرح و نقاشي هاي مختلفي وجود دارد كه تمامي آنها با هم متفاوتند.
هم اكنون عكس هايي كه از گذشته به جاي مانده اند در موزه ها و آرشيوها نگهداري مي شوند. اين تصاوير كه زمان خود، توجه چنداني را جلب نكرده بودند، اينك از ارزشمندترين اسناد تاريخي اند و نحوه پوشش، وسايل تقليد، خيابان ها، بناها و فعاليت مردم آن زمان را به نمايش مي گذارند.
سبك اصيل عكاسي ايراني كه با پرهيز از وام گيري عاريتي شيوه نقاشي هاي غربي، لطافتي سيال و روان داشت، سخت به دور از استفاده پرتكلف از پرده هاي نقاشي شده در پس زمينه بوده است و عكاس ايراني بيشتر از نمادهاي شناخته شده دوره قاجار همچون گل و گلدان هاي شمعداني استفاده كرده است و همچنين در فرم عكس هاي آن دوره بهره گيري از عناصري چون حوض، فواره، سفره و نيز نشاندن اشخاص بر فرش يا لميدن به پشتي به روشني به چشم مي خورد. عكاس قاجاري در پس زمينه عكس هايش از طرح و بافت قالي ايراني و با نقوش پرگل و تركيب بندي هاي ابتكاري كاملا بديع، به دور از توازن كلاسيك بهره گرفته و اين امر يكي از شاخصه هاي اصلي كار وي بوده است. اين همه در دوره بيست ساله پس از ورود عكاسي به ايران مطرح شده و قابل تشخيص است.

پيدايش عكاسي خبري در ايران
در دوره مشروطه،‌ نوعي عكاسي خبري و مستندنگاري جان مي گيرد و دوربين كه پيش از آن همواره در خلوت آتليه ها بود، به ناگاه به ميان صحنه كارزار و نبرد، سنگر و خندق مي رود و ظرافت عكس هاي پر؟ دوره نخست عكاسي ايران، فداي شب خشن اما في البداهه رويدادها مي شود و در دوره پس از مشروطه در زمان پهلوي اول، عكاسي سعي در رجعت به سبك نخست عكاسي ايراني دارد، اما اين رجعت موفقيت آميز نيست و در تقليد فقط به ظواهر بسنده مي كند و فناوري و ظرافت هاي دوره نخستين در تقليدي كوركورانه رنگ مي بازد و نورپردازي هاي لطيف شاعرانه و سحرآميز بدل به نورپردازي هاي بدون سايد، عامه پسند و بي روح مي شود.
بعدها نيز به تدريج عكسي از يك اثر هنري ممتاز بر يك سند يادگاري صرف نزول كرده و در نهايت به «عكس پرسنلي» بدل مي شود.
عمق، قوت و غناي سابقه تاريخي عكاسي در ايران و ابهام ها و گوشه هاي كشف شده آن به حدي است كه گاهي فكر كردن به آن را نيز دچار مشكل مي كند.
پراكندگي اسناد، وجود متوليان بي شمار، كم توجهي تاريخ نويسان و بي اعتنايي عكاسان پژوهشگر، از يك سو و آسيب هاي فيزيكي ناشي از شرايط نامناسب نگهداري و گذشت زمان از سوي ديگر، موجب شده كه بسياري از اسناد و مدارك مربوط به تاريخ عكاسي ايران، يا از ميان برود و يا در دسترس اهل تحقيق قرار نگيرد.
بنابراين، اين تاريخ تا آنجا گوشه هاي مبهم و ناگشوده دارد كه سال ها، بايد درباره آن كار تحقيقاتي جدي انجام گيرد و بعد از تاريخ نگاري اين هنر و نيز بعد از جنبه هاي فني براي مرمت بازسازي و نگهداري شيشه ها، نگاتيوها، عكس ها و تجهيزات عكاسي تلاش كرد
.


علیرضا طهماسب پور

نگاهی گذرا به پیشینه کاربرد عکاسی در کاوش های باستان شناسی در ایران
شروع عکاسی به روش داگروتیپی (صفحه نقره) در ایران، تقریبا به پنج سال پس از اختراع این فن در فرانسه در سال ۱۳۵۵ ق/ ۱۸۳۹ م. باز می گردد. نخستین تصاویر در تهران از محمدشاه قاجار، خانواده سلطنتی و برخی از درباریان در سال ۱۲۶۰ ق / ۱۸۴۴ م. در کاخ سلطنتی برداشته شد و تصور می رود که تقریبا در همان زمان، ملک قاسم میرزا به عکاسی اشتغال داشته باشد. متأسفانه امروزه از آن تصاویر، تنها یک کپی از داگروتیپی که ملک قاسم میرزا از خودش برداشته موجود است و در مورد بقیه، باید به نوشته های به جا مانده در کتابهای تاریخی، خاطرات و کتابهای دستنوشت مربوط به عکاسی در دوره محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار استناد کرد.
در سال های طولانی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (۱۳۱۳ - ۱۲۶۴ ق / ۱۸۹۶ - ۱۸۴۸ م.)، عکاسی در آغاز به عنوان پدیدهای سرگرم کننده، شگفت انگیز و جایگزین نقاشی، در بازنمایی جهان خارج بر صفحه ای کوچک، مورد توجه و علاقه فراوان شاه قرار گرفت. این دوران در تاریخ عکاسی جهان، عصر ابداع شیوه نسبتا آسان «کلودیونتر»، در برابر روش داگروتیپ -که در منابع تاریخ عکاسی از آن با عنوان «انقلاب کلودیون تر» یاد شده - است.
با کشف کاربردهای سودمند عکاسی، این فن از محدوده تنگ حیرت انگیزی و بازنمایی صرف خارج شد و خدماتی چون عکاسی چهره، گزارش های تصویری از نقاط دوردست، شناسایی افراد، مکانها و اوضاع جغرافیایی و... ارائه نمود.
ناصرالدین شاه به زیرکی دریافته بود که فن جدید عکاسی می تواند همچون رسانه ای خبری به او در امر اداره سلطنت و آگاهی از اوضاع عمومی کشور یاری رساند. ابتکار پیشرو و هوشمندانه او در دادن مأموریت به ژول ریشار فرانسوی برای عکاسی از بناهای تخت جمشید در سال ۱۲۶۶ ق / ۱۸۵۰ م. (که ریشار به علل تنگنای مالی و عدم وسعت دید، از عهده آن بر نیامده) و اعزام هانری دوکولیبوف دوبلوكويل به جبهه نبرد مرو در سال ۱۲۷۷ ق/۱۸۶۰ م. برای عکس برداری از اوضاع میدان جنگ (که البته مأموریت وی نیز به دلیل اسارت به دست ترکمنها نافرجام ماند) از نخستین اقدامات در استفاده و بکارگیری فن عکاسی در سالهای آغاز سلطنت وی بود و از این لحاظ می توان ناصرالدین شاه را به عنوان پایه گذار عکاسی مستند در ایران به حساب آورد. این شیوه عکاسی، به صورت گزارش های تصویری در سال های میانی سلطنت وی، به تدبير خود او، شکلی رسمی به خود گرفت و با تربیت و آموزش برخی از افراد نزدیک به دربار شاه نظير آقارضا عکاسباشی - که اولین عکاس حرفه ای ایران محسوب میگردد . کار به تصویر در آوردن سفرها، مراسم، شکار و موضوعات دیگری که شاه دستور میداد، گسترش یافته. در سفرهای بزرگ، شاه عکاسی گزارشی را برای در اختیار داشتن اطلاعات کامل تری از شهرها و روستاهای مسیر سفر به خدمت می گرفت و با اعزام عکاس به مکان هایی که خود نمی توانست برود و یا چیزهای جالبی که در سفر مشاهده می نمود، آنها را به تصویر در می آورد. بی شک، با این عکسها که گزارش جامعی از اوضاع و شرایط اجتماعی، جغرافیایی در آنها دیده می شود، شاه درک کامل تر و واقع گرایانه تری نسبت به اوضاع و مسائلی که در حوزه حکومت او قرار داشت، پیدا مینمود، و خود وی این مطلب را با فراست تمام و در اوان سلطنت که هنوز نوجوانی شانزده هفده ساله بود، دریافته بود.
بدین ترتیب، توجه همه جانبه ناصرالدین شاه به هنر عکاسی باعث رشد سریع و گسترده آن در سرتاسر ایران گردید. لذا توجه برخی از درباریان نیز به این فن معطوف شد و عده ای از حاکمان ولایات با آگاهی از این امر که شاه به دیدن و کسب خبر از نواحی مختلف تحت حکومت خود، از طریق عکس، توجه خاص دارد، عکاسانی را به خدمت گرفته و با خود به تهیه عکسهایی از مناطق تحت نفوذشان و ارسال آنها برای شاه اقدام می کردند. این عکسها غالبا همراه با نوشتار و شرح مکان ها و مناطق و یا افراد حاضر در عکس ها است و در ردیف نخستین عکس - گزارش ها در تاریخ عکاسی در ایران و جهان قرار می گیرند . اگر نظرات برخی از مورخین غربی یکسونگر را در تدوین واقعی رویدادها و تحولات هنری دخالت ندهیم، بی تردید جنبه های گوناگون و آغازین در تحولات هنر و فن عکاسی در ایران به حدی است که می توان برخی از نمونه های آن را به عنوان حرکت های نخستین و نقاط عطف در مترو عکاسی، در جهان معرفی نمود.
اشتیاق ناصرالدین شاه جوان برای عکاسی و برآورده ساختن نیازهای «عکاسخانه همایونی» که وی پایه گذار آن بود و در سال های طولانی سلطنت او به طور دائم در کار تهیه عکس از موضوعات گوناگون بود، باعث شد تا جدیدترین ابداعات نیز به ابتکار عکاسان ایرانی که در سالهای میانی سلطنت ناصرالدین شاه به قول اعتمادالسلطنه تعداد آنها از حد شمارش فراتر رفته بود به انجام میگیرد. به طور کلی می توان دستاوردهای این فن و هنر را در دوره ناصری چنین ارزیابی کرد :
1- ورود برخی عکاسان اروپایی و تهیه عکس از ایران. ۲- تأسیس «عکاسخانه سلطنتی» به عنوان اداره ای رسمی در دربار ۳- تربیت و آموزش عکاسان درباری و فزونی آنها و تدریس این رشته در مهمترین مرکزآموزش عالی در دوره ناصری (دارالفنون) ۴- ابداع و بکارگیری لقب «عکاسباشی» برای اشخاص دارای بالاترین تخصص در این فن ۵ - افزایش دانش فنی عکاسان از راه ترجمه یا تألیف کتابهای عکاسی و همچنین تحول شیوه های چاپ و ظهور عکس. ۶- توسعه عکاسی در بین اشراف و رجال درباری. ۷- اعزام تنی چند از عکاسان به اروپا برای آموختن یا بازآموزی عکاسی ۸- بنیان گذاری عکاسی مستند. ۹- بنیان گذاری نوشتن شرح عکس و رواج پدیده عکس - گزارش. ۱۰ - بنیان گذاری نخستین عکاسخانه عمومی در تهران و ایجاد عکاسخانه در شهرهای دیگر. ۱۱ - توسعه انواع گزارش های تصویری با عکس. ۱۲ - تهیه آلبوم های نفیس عکس از رویدادها و تحولات گوناگون در زمان حکومت طولانی ناصرالدین شاه.

پیشینه نخستین عکس برداری ها از آثار باستانی در ایران
همانطور که آورده شد، پیشینه عکس برداری از آثار باستانی و تاریخی در ایران، تقریبا به سالهای نخست پیدایش فن عکاسی در کشورمان باز می گردد. این کار، با صدور فرمانی در نیمه اول سال ۱۲۶۶ ق/ ۱۸۵۰ م. از سوی ناصرالدین شاه که حدود دو سال از سلطنت وی می گذشت، به نام ژول ریشار فرانسوی که در خدمت دولت ایران مأمور بود، برای عکس برداری از بناهای تخت جمشید، آغاز شد. ریشار در این مأموریت، از اصفهان پیشتر نرفت و اجرای این کار را به دلایل مالی و نداشتن دوراندیشی شخصی برای جاودانه کردن نام خود بر صفحه تاریخ عکاسی ناتمام گذاشت. بی تردید اگر او این مأموریت را به انجام می رساند، کار او می توانست همقدم با کار عکاسی همچون ماکسیم دوکامپ که با عکس برداری از بناهای باستانی مصر در سالهای ۵۱ - ۱۸۴۹ م. نام خود را در تاریخ عکاسی جهان جاودانه ساخت، باشد.
اولین عکسها از تخت جمشید، نقش رستم و پاسارگاد را لوئیجی پشه  افسر ایتالیایی که او نیز در خدمت دولت ایران مأمور بود، در سال ۱۳۷۴ ق/ ۱۸۵۷ م. تهیه و به ناصرالدین شاه تقدیم کرد. آنچه از متن نوشته شده توسط پشه در اول آلبوم عکسهای وی دریافت می شود آن است که وی به منظور مورد التفات قرار گرفتن شاه، به تهیه و تقدیم این آلبوم دست زده بوده است. عکسهای او، نخستین تصاویر واقعی به روش عکاسی از آثار باستانی ایران به شمار می روند. پشه عکسهایی نیز از گنبد سلطانیه گرفته است که در همین مقوله قابل ارزیابی هستند.
یک سال و نیم پس از این تاریخ، یعنی در سال ۱۲۷۶ ق/ ۶۰ - ۱۸۵۹ م. هنگام سفر ناصرالدین شاه به قم، کردستان، سلطانیه و آذربایجان، عکسهایی از روستای باستانی خورهه که دو ستون از بقایای بنایی کهن در آن پابرجا بوده و هست تهیه و در آلبومی نفیس جای داده شد. این آلبوم بسیار ارزشمند که به احتمال زیاد شامل عکسهای کارلهیان  عکاس فرانسوی نیز هست، به شماره ۶۷۹ در آلبومخانه کاخ گلستان نگهداری میشود. عکسهای دیگری نیز از گنبد سلطانیه و مسجد کبود تبریز، برج ری، قلعه فلک الافلاک در خرم آباد و پل قدیمی دزفول در این آلبوم به چشم می خورند. علاوه بر اینها، در این سفر و در همین مکان (خورهه) حفاری هایی نیز در امتداد ستون ها انجام گرفته که بنا به نوشته دکتر شهریار عدل، این کارش را باید سرآغاز باستان شناسی ایران  دانست.
در میان آلبوم های کاخ گلستان، عکسهای بسیاری از آثار باستانی می توان دید که جملگی گواهی بر شیفتگی و علاقه ناصرالدین شاه برای کسب آگاهی در مورد گنجینه های باستانی می باشند. از جمله عکسهایی را که در سال ۱۲۸۲ ق/ ۱۸۶۵ م. سلطان اویس میرزا از تخت جمشید تهیه کرده است، می توان در آلبوم شماره ۹۵ مشاهده نمود. این عکسها نیز در ردیف نخستین تصاویر عکاسی از آثار و بناهای باستانی ایران به شمار می روند.
در آلبوم دیگری که بین سالهای ۸۷ - ۱۲۸۶ ق/ ۷۰- ۱۸۶۹ م. بنا به فرمان ناصرالدین شاه مبنی بر عکس برداری از مکانهای مقدسه کربلا، نجف، کاظمین و كوفه تهیه شده، عکسهایی نیز از طاق گرا (مابین کرند و سرپل ذهاب و همچنین از طاق کسرا که از بناهای شکوهمند دوره ساسانیان است، دیده می شود. عکاسی این تصاویر را عباس علی بیگ، شاگرد آقارضا عکاسباشی، به عهده داشته است. طبق نوشته آقارضا در پایان این آلبوم ناصرالدین شاه چنین فرمان داد که «یک نفر عكاس ماهر را برای عکس برداری از همه مکانهای مقدسه» به عتبات روانه کنند. در این آلبوم، چند عکس آبی نیز چاپ شده است .
مضاف بر علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی، اهتمام او را در جستجوی دفینه های باستانی، در تهیه عکسهای مکان ها و مناظر غیرعادی که برای او جالب توجه بوده، نیز نباید از نظر دور داشت. اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود به این موضوع اشاره کرده است؛ در همین راستا، دومین کاوش در خورهه در سال ۱۳۰۹ ق/۱۸۹۱ م. انجام گرفت. عکسها که این بار، دارای شرح و توضیح بیشتری است، در آلبوم شماره ۱۱۳ آلبومخانه کاخ گلستان قابل رویت است .
در جلد ششم مجموعه عکسهای همین سفر، نیز آلبومی با شماره ۱۱۷ موجود است که عکس هایی از مسجد قدیمی شهر ساوه در آن دیده می شود، بنای مسجد به شاه طهماسب اول نسبت داده شده و تاریخ ساخت آن ۹۴۰ ق/۳ - ۱۵۴۲ م. ذکر گردیده است. از این نمونه آلبومها که به عکس برداری از آثار و بناهای تاریخی اختصاص یافته اند، در میان مجموعه آلبومخانه گلستان زیاد دیده می شوند. اغلب آنها دارای عکس هایی هستند که در هنگام سفرهای ناصرالدین شاه به نواحی گوناگون غالبة شمال شرق، شمال غرب، جنوب غرب و تا حدی مرکز ایران، تهیه شده اند و در آنها تصاویری از کاروانسراها، قلعه ها، مساجد و نمای عمومی روستاها و شهرهایی که قدمت تاریخی داشته اند تهیه، و همراه با شرح مختصر یا طولانی جای داده شده اند.
کار عکس برداری از آثار باستانی در دوره مظفرالدین شاه نیز دنبال شده است ولی نه به اندازه دوران ناصری. در عوض، بیشتر این استنباط قوت میگیرد که در دوره مظفری، تمایل شخصی خود عکاسان به عکس برداری از آثار بیشتر شده و این امر لزوما مورد حمایت یا طبق دستوری از شخص شاه یا دربار سلطنتی نبوده است. یکی از آلبوم های که چنین عکسهایی را در بردارد، مجموعه ای است که خانبابای حسینی از تخت جمشید، پاسارگاد، گنبد بهرام در سورمق، عمارات تاریخی اصفهان، بناهایی در کاشان و چند کاروانسرا تهیه کرده است. این عکسها در زمان حکومت شعاع السلطنه، فرزند مظفرالدین شاه، از ایالت فارس گرفته شده، و اکنون در آلبوم شماره ۸۹۳ ألبومخانه کاخ گلستان موجود است.
از آلبوم های ارزشمند دیگر، آلبومی است که در سال ۱۳۱۷ ق/۱۸۹۹ م. توسط دکتر حیدر میرزا شاهرخشاهی که ژاک دومرگان نماینده فرانسه را در حفاری های باستان شناسی شوش همراهی می کرد، تهیه شده است. چنانکه از نوشته دکتر حیدر میرزا در صفحه اول آلبوم بر می آید، این مأموریت به دستور مظفرالدین شاه صورت گرفته و گزارشی تصویری از کاوشها و حفاری های شوش را در بردارد. عکسهای دکتر حیدر میرزا دارای شرحی کوتاه که در نوع خود بسیار مهم و روشنگر هستند، می باشند. از جمله یادداشتهای او در زیر عکس ها، یکی اشاره است به پدر روحانی پرشل، خواننده بی نظیر خطوط میخی است که شرح خطوط میخی را به صورت کتابی نوشته و برای چاپ به فرنگستان فرستاده است و دیگر یادداشت بسیار جالب و روشنگری است که در زیرنویس عکسی از یک تخته سنگ منقوش و مکتوب به خطوط میخی ارائه کرده است: مسيو دومرگان از دادن عکس هرچه به خط میخی است، تحاشی دارد و این عکس (عکس شماره ۱۳ آلبوم) برحسب اتفاق، جزء عکسهای چاکر واقع شد». عکس های دیگری از جمله از چند پاره ستون که کشف آنها به دیولافوا نسبت داده شده است و همچنین تصاویری از «مسيودومرگان» و «مسيو ژکیه» دستیار او در حال نظارت بر کار کاوش، از قلعه فرانسوی ها در شوش، مقبره دانیال نبی، شهر شوشتر، قلعه سلاسل و پل دزفول در این مجموعه قرار دارد.
از این گونه آلبوم ها در میان مجموعه گلستان بسیار است و می توان پیشینه اینگونه عکس برداری را تقریبا با رواج شیوه کلودیون تر که از حدود سال ۱۲۷۴ ق / ۱۸۵۷ م. در ایران رایج شد، برابر دانست و برای آن اهمیتی بسیار قائل شد.

مجید رضا نظام


تهران _۱۲بهمن 1383 _ گروه اجتماعی، ميراث خبر:
تحقيقات و پژوهش‌هاي تاريخي به هر شكل و روشي كه انجام گيرد با بهره‌گيري از منابع تصويري و به ويژه عكس مي‌تواند از مقبوليت بيشتري بر‌خوردار باشد. عكس به عنوان يك سند پر‌ارزش در دورن خود راز‌ها و اسراري دارد كه هر بيننده و اهل تحقيق با اندك دقت و تامل در كادر، رنگ، فرم و قالب عكس، پي به پيام و تاثير آن مي‌برد.
عكس به عنوان يك سند قابل استناد و گاه در مواقعي، خود به تنهايي پاسخگوي بخش عمده‌اي از سوال‌ها بوده و روشنگر نكات تاريك تاريخ است و پيام‌هاي اجتماعي، سياسي، اوضاع اقتصادي، فرهنگ عامه، آداب، رسوم، عقايد، موقعيت‌هاي جغرافيايي و بسياري ديگر را در بر‌دارد.
تمامي اين اطلاعات در قالب و مفهومي به نام عكس پديدار و هويدا مي‌شود و در واقع نگاه محقق و منتقد، پيام‌هايي را ادراك و برداشت مي‌كند كه ثبت و ضبط شده و كمتر مي‌توان برداشتي ديگر و يا به قولي ديد سياه و سفيد تاريخي در عكس متصور شد.
عهد قاجار زمان آغاز تاريخچه عكاسي
عكاسي در ايران مانند ساير پديده‌هاي نو‌گرايي در دوره قاجار آغاز شد. بر اساس آخرين پژوهش‌هاي انجام شده توسط «دكتر شهريار عدل»، اولين دوربين عكاسي در سال 1842 ميلادي يعني سه سال پس از اختراع آن در فرانسه توسط امپراتور روسيه به محمد شاه قاجار اهدا و توسط يك ديپلمات روس به دربار ايران منتقل شد و نخستين عكس‌ها در ايران نيز در همان ايام برداشته شد.
ايران نخستين كشور مسلمان در دنيا است كه بيش از 160 سال از ورود و كاربرد عكاسي در آن مي‌گذرد چنانچه هيچ يك از كشور‌هاي مسلمان همچون مصر،تركيه، عربستان در دنيا تاريخ عكاسي ندارند چرا كه بر اساس احكام شرع، حكم به رد عكاسي داده‌اند.
بر‌خلاف گفته‌ها و نوشته‌ها، نخستين عكاسان ايراني به هيچ وجه از شيوه عكاسي اروپايي تقليد نكرده و عكاسي ايراني همچون كريستالي پيشينه و روش خاص خود را دارد. عکاسی ایران مدیون ناصرالدین شاه چه در زمان قبل و چه در زمان حال، دوره ناصري را بايد دوره شكوفايي عكاسي در دوران قاجار يا ايران قرن 19 دانست. ناصر‌الدين شاه كه خود اهل ذوق و هنر بود به عكاسي علاقه‌مند شد و به توسعه اين هنر مدرن در دربار پرداخت و با تاسيس عكاس‌خانه كاخ گلستان و نيز تشويق و حمايت عكاسان، توانست تصاوير و يا به عبارتي اسناد هنري و تاريخي ارزشمندي از ايران آن روز را ثبت كند.
هر چند كه فعاليت وي به درون دربار و تربيت عكاسان درباري محدود شد اما تاسيس رشته عكاسي در مدرسه دارالفنون، نشان از اهتمام وي به اين امر دارد.
اكنون ياد‌داشت‌ها و مدارك بر‌جاي مانده حاكي از آن است كه ناصر‌الدين شاه با ظهور فيلم و چاپ عكس آشنا بود و از طرفي دستخط و توضيح‌هاي وي در حاشيه بسياري از عكس‌ها با عبارت معروف «خودمان انداخته‌ايم»، نشان از فعاليت عكاسي وي دارد.
سبك و نگاره عكاسي ايراني، همان نگاه و جهت فرهنگي خود را دارا بوده و سبك نور‌پردازي، استفاده از فضاي عكاسي و حالت و فرم پرتره هم، در نگاه درباري ناصري و نيز در نگاه عكاس غيردرباري حاكم بوده است.
عكاس ايراني همان تزييني را كه در خانه اش داشته، به استوديو آورده و عكاسي كرده، همان گلدان شمعداني كه در كنار حوض خاندانش بوده است.
دوربين ابزاري براي ثبت لحظه هاي زمان است. عكس به دليل واقعي بودنش، بيننده را به گذشته ها مي برد. تا سال 1839 ميلادي مدارك تصويري تنها به نقاشي و طرح محدود مي شد. چنانچه از شخصيت هاي سياسي دوره قاجار همچون ناصرالدين شاه قاجار عكس هايي وجود دارد كه نشان دهنده چهره و لباس واقعي آنها است. اين در حالي است كه از كريم خان زند، چندين طرح و نقاشي هاي مختلفي وجود دارد كه تمامي آنها با هم متفاوتند.
هم اكنون عكس هايي كه از گذشته به جاي مانده اند در موزه ها و آرشيوها نگهداري مي شوند. اين تصاوير كه زمان خود، توجه چنداني را جلب نكرده بودند، اينك از ارزشمندترين اسناد تاريخي اند و نحوه پوشش، وسايل تقليد، خيابان ها، بناها و فعاليت مردم آن زمان را به نمايش مي گذارند.
سبك اصيل عكاسي ايراني كه با پرهيز از وام گيري عاريتي شيوه نقاشي هاي غربي، لطافتي سيال و روان داشت، سخت به دور از استفاده پرتكلف از پرده هاي نقاشي شده در پس زمينه بوده است و عكاس ايراني بيشتر از نمادهاي شناخته شده دوره قاجار همچون گل و گلدان هاي شمعداني استفاده كرده است و همچنين در فرم عكس هاي آن دوره بهره گيري از عناصري چون حوض، فواره، سفره و نيز نشاندن اشخاص بر فرش يا لميدن به پشتي به روشني به چشم مي خورد. عكاس قاجاري در پس زمينه عكس هايش از طرح و بافت قالي ايراني و با نقوش پرگل و تركيب بندي هاي ابتكاري كاملا بديع، به دور از توازن كلاسيك بهره گرفته و اين امر يكي از شاخصه هاي اصلي كار وي بوده است. اين همه در دوره بيست ساله پس از ورود عكاسي به ايران مطرح شده و قابل تشخيص است.

پيدايش عكاسي خبري در ايران
در دوره مشروطه،‌ نوعي عكاسي خبري و مستندنگاري جان مي گيرد و دوربين كه پيش از آن همواره در خلوت آتليه ها بود، به ناگاه به ميان صحنه كارزار و نبرد، سنگر و خندق مي رود و ظرافت عكس هاي پر؟ دوره نخست عكاسي ايران، فداي شب خشن اما في البداهه رويدادها مي شود و در دوره پس از مشروطه در زمان پهلوي اول، عكاسي سعي در رجعت به سبك نخست عكاسي ايراني دارد، اما اين رجعت موفقيت آميز نيست و در تقليد فقط به ظواهر بسنده مي كند و فناوري و ظرافت هاي دوره نخستين در تقليدي كوركورانه رنگ مي بازد و نورپردازي هاي لطيف شاعرانه و سحرآميز بدل به نورپردازي هاي بدون سايد، عامه پسند و بي روح مي شود.
بعدها نيز به تدريج عكسي از يك اثر هنري ممتاز بر يك سند يادگاري صرف نزول كرده و در نهايت به «عكس پرسنلي» بدل مي شود.
عمق، قوت و غناي سابقه تاريخي عكاسي در ايران و ابهام ها و گوشه هاي كشف شده آن به حدي است كه گاهي فكر كردن به آن را نيز دچار مشكل مي كند.
پراكندگي اسناد، وجود متوليان بي شمار، كم توجهي تاريخ نويسان و بي اعتنايي عكاسان پژوهشگر، از يك سو و آسيب هاي فيزيكي ناشي از شرايط نامناسب نگهداري و گذشت زمان از سوي ديگر، موجب شده كه بسياري از اسناد و مدارك مربوط به تاريخ عكاسي ايران، يا از ميان برود و يا در دسترس اهل تحقيق قرار نگيرد.
بنابراين، اين تاريخ تا آنجا گوشه هاي مبهم و ناگشوده دارد كه سال ها، بايد درباره آن كار تحقيقاتي جدي انجام گيرد و بعد از تاريخ نگاري اين هنر و نيز بعد از جنبه هاي فني براي مرمت بازسازي و نگهداري شيشه ها، نگاتيوها، عكس ها و تجهيزات عكاسي تلاش كرد

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML