گفتاری پیرامون بیت آغازین شاهنامه

مهرداد معمارزاده طهران - تارنمای پیام پارس

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
شاید در نگاه نخست بگوییم، این کجایش نادرست است؟ ازین رو، ناچار باید با یادآوری چند نکته، این کژّی در نوشتار و خوانش در آغازین رج از شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی را آشکار نماییم.
چامه‌های زیر را ببینیم:
به جمشید بَر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند...
به ما بَر ز دین کهن ننگ نیست
به گیتی، بِه از دین هوشنگ نیست...
سراسر زمانه پُر از جنگ بود
به جویندگان بَر، جهان تنگ بود...
واژۀ «بر» در هر سه بیت بالا دیده می‌شود. پس سخن را با بررسی آن می‌آغازیم.
در نخستین چامه می‌بینیم:
«به جمشید بر گوهر افشاندند...»
بدین معنا که "آن‌ها بر(روی، کنار) جمشید، گوهر افشاندند(پاشیدند)؛ به فراخور فرا رسیدن روزی که آن روز را «روز نو یا نوروز» نامیده بودند".
بنابراین می‌بینیم که حکیم بزرگ توس، با چیره‌دستی، دوگانۀ(ترکیب) «بَر جمشید» را به گونه وارونۀ «جمشید‌ بَر» به کار برده، تا اینکه هم معنا را رسانده و هم از آهنگ شاهنامه (تناتن تناتن تناتن تنا: فعولن فعولن فعولن فعول) پاسداری نموده باشد.
و در نمونۀ دوم:
«به ما بر ز دین کهن ننگ نیست...»
و باز می‌بینیم، معنای این چامه چنین است، "باور داشتن به دین کهن (یا همان آتش‌پرستی - پرستش آتش-*)، که از زمان "هوشنگ پسر سیامک" شاه پیشدادی به یادگار مانده، بر(برای) ما ایرانیان ننگ به شمار نمی‌آید".
در اینجا هم حکیم توس دوگانۀ «بر ما(برای ما)» را به گونۀ «به ما ‌بَر» به کار برده، تا این بار نیز به همان خواستی که  در بالا آمد(پاسداریِ همزمان از معنا و آهنگ)، دست یابد.
و نمونۀ سوم:
«... به جویندگان بَر، جهان تنگ بود»
در اینجا هم پیداست که دوگانۀ «جویندگان بَر» به معنای «بر جویندگان» است که خواست سراینده بوده و چنین معنا می‌دهد که، "بدان روزگار، زمانه بر(برای) جویندگان و پژوهندگان تنگ آمده بود".

بنابراین روشن است که در سرآغاز شاهنامه نیز، خواست حکیم همین بوده، و چنین آورده که:
«... کزین برتر "اندیشه بَر" نگذرد»
بدین معنا که "هرگز اندیشه‌ای برتر از آنچه در لت(مصرع) نخست آمده - یاد کردن از آفرینندۀ جان و خرد- ، بر اندیشۀ ما نخواهد گذشت". و به روشنی پیداست که همان روند رج‌های بازگفته شده در بالا، در اینجا نیز روان بوده و فردوسی به جای دوگانۀ «بر اندیشه»، باز هم برای پاسداریِ همزمان از معنا و آهنگ، آن را به سان «اندیشه بَر» به کار برده است. زیرا اگر او می‌خواست که آن را به همان گونۀ «...کزین برتر "بر اندیشه"، نگذرد» به کار ببرد؛ معنا درست بود، اما آهنگ نه.
اما با شگفتی بسیار، شمار بالایی از شاهنامه‌خوانان و نیز بزرگانی که از بردن نامشان در این گفتار پرهیز خواهیم نمود؛ دچار برداشتی کژ از این رجِ شاهنامه شده و این بیت از شعر شاهنامه را بدینگونه می‌خوانند و می‌نگارند:
«... کزین برتر اندیشه "بَرنگذرد"»
و در بیشتر شاهنامه‌هایی هم که در دست است، شوربختانه به همین ‌گونۀ نادرست که گفتیم، نوشته و خوانده می‌شود.
برخی می‌گویند که در ادب فارسی، بُن‌واژگانی چون برگذشتن، برنگذشتن و... داریم و به کار رفته است، پس در اینجا هم، این «بر» در پیوند با «نگذرد» خواهد بود. اما در پاسخ باید گفت، این بن‌واژه (برگذشتن) در زبان ما به معناهای «طی شدن، سپری شدن، فزون شدن، عبور کردن، مرور کردن، رد شدن، بالاتر رفتن، برتر رفتن، درگذشتن» به کار رفته است، که به روشنی پیداست هیچکدام ازین معناها به معنای این شهر نمی‌خورد.
برای نمونه، اگر بخواهیم پایان این بیت را «برنگذرد» بخوانیم، معناهای گوناگون آن چنین خواهد شد،
«که از این اندیشه، برتر سپری نشود»،
یا «که اندیشه‌ای برتر از این سپری نشود»(بر چه چیزی و از کجا؟)؛
«که از این اندیشه برتر فزون‌تر نشود(از چه؟)»؛
«که از این اندیشه برتر عبور نکند(از کجا؟)»؛
«که از این اندیشه برتر بالاتر نرود!»؛
«که از این اندیشه برتر درنگذرد(؟)».
اما همانگونه که آمد، معنای این بیت به گونۀ «کزین برتر "اندیشه‌بر" نگذرد» چنین خواهد بود:
«... که برتر از این (نام بردن از خداوندی که آفرینندۀ هم جان و هم خرد است)، بر (از) اندیشه - اندیشه‌ها و اندیشۀ ما- نگذرد(نمی‌گذرد، نخواهد گذشت)»،
یا «... که هرگز معنایی برتر از این (یاد کردنِ پروردگار هستی در مصرع نخست)، بر اندیشۀ ما نخواهد گذشت».
بنابراین، ما بر استادان بزرگواری که همۀ زندگانی خویش را بر سر کاوش و پژوهش در فرهنگ پربار و پرمایۀ کشورمان «ایران» نهاده‌اند؛ بیش از این‌ها چشم داریم.
..............
پی‌نوشت:
*واژۀ «پرستش» برگرفته از بُن‌واژۀ «پرستیدن» است، که خود دگرگشت یافته از بُن‌واژۀ ایرانی کهن «پَه‌ایری‌اَستَه» می‌باشد؛ به معنای گرد چیزی ایستادن و پرستاری کردن، نه ستودن و ستایش کردن.

نوشتن دیدگاه