درود،
ابوریحان بیرونی، اندر نپیک داروشناسی اندر پزشکی
(الصیدنة فی الطب)، اندرباره زوان خوارزمیک، و زوان
پارسیک می نویسد:
دانشان را از همه سرزمینان جهان، به زوان اربان بازگفته
اند. آنان خود را آراسته اند، دل پسند شده اند، و زیباییان
زوانیک آنان، اندر رگان، روان شدهاست!
هرچند که هر پاترمی، گوش (goveš) خود را، زیبا می
پندارد، و به آن خو گرفته است، و هنگام نیاز، با همنشینان
و مانندان خود، آنرا می اندرورزاند.
من این را با خود می سنجم. اگر دانشی به زوان
خوارزمیک، که فرگامشناک من است، جاویدان شود،
آنچنان بیگانه می نماید، که شتر بر ناودان! و شترگاو پلنگ
اندر آبراه!
پس به زوانان اربیک و پارسیک پرداختم. اندر هر یک از
آنان تازه کارم، و با دشخواری آنان را آموختم. بژ نزد من،
دشنام گفتن به زوان اربیک، خوشتر ازستایش، به زوان
پارسیک است!
درستی سخنانم را کسی اندر می یابد، که یک نپیک
دانشیک نوشته شده به پارسیک را، بپالد. همین که
شکوهش ناپدید شد،مانیکش اندر تاریکی جای می گیرد،
نمایش تاریک می شود، و دیگر نمی توان آنرا اندرورزاندن!
چون این نیم زوان، اواز برای داستانان خسروانیک،
وداستانان شب، فرزام است!*
*ابوریحان بیرونی، نپیک داروشناسی اندر پزشکی (الصیدنة
فی الطب)، ویدارش باقر مظفرزاده، دیمگان ۱۶۹-۱۶۸
پرسش: زمانی که فرهیختگان ایران، اندرباره زوان مادریک
خود، اینگونه می اندیشیدند، خویشکاری ما، اندر این باره
چیست؟
فیرندگی به این فرهیختگان ایرانیک، اندر سدگان زرین
اربیک (سده هشتم، تا سده سیزدهم ترساییک)، مانند
فیرندگی به فرهیختگان ایرانیک، اندر روزگار کنونیک است،
که به زوان انگلیک، اندر دانشگاهان اروپا، و آمریکا، نپیک
و ویفراسنامه می چاپانند، اندر آن کشوران می زیند، اندر
آن کشوران باژ میدهند، و سرانجام، اندر آن کشوران می
میرند. بژ همچنان، از فیرندگیان ایران، اندرشمرده می
شوند!