هر کس که با پارسیک سره، بلوچیک سره، کردیک سره، آسیک سره، پشتو ی سره ناهمداستان و پادورز باشد با ایران و مردم ایرانیک دشمن است. سرهگرایی از خردگرایی ی یله برخاسته است. این کسان درازگیسو بهتر است به گیسو ی درازشان بپردازند نه چیز-ی دیگر. چسباندن هر چیز-ی به دین و خدا و اهریمن نشانه ی کمی ی خرد است.
کسان-ی که اواز به ادب پارسیک میپردازند از همان زوان آشفته و ناتوانا خوامند اند. اگر آن واژگان کهن هنوز زیونده اند بژ آن چمگان کهن مرده اند و کسان ادبدوست چشم بر این آمتیچ (حقیقت) بسته اند. بیگمان اگر ایشان به پانسد یا هزار سال پیش بازگردند زوان مردم آن زمان را درستانه نخواهند اندریافتن. مگر این که واجان مرده و هزاران چمگان مرده را بوندکانه بیاموزند.
مردم انگلیک و دیگر کسان دشمن به پندار ایشان هر کار هم که کرده باشند ما اکنون نه به پیروی از آن کسان دشمن! بیک بر شالده ی نیاز اکنون و به پیروی از خرد خویش به سرهگرایی میپردازیم.