0 تراز
364 بازدید
در دیگر جستارها ... از سوی

  ماریا سالومیا اسکودوسکا ـ ماری کوری
  ( هزار و هشتسد و شست و هفت ـ هزارو نهسد و سی و چهار)

ماریا سالومیا اسکودوسکا دانشمند وگیتیکدان[فیزیکدان] لهستانی، دریک خانواده نژاده، مادرآموزگار و پدر دبیر رایشگری و گیتیک بالید وبزرگ شد. تنها زنی در جهان که دو « پاداش نوبل» برای دو پژوهش بسیارارزنده دانشیک دریافت کرده است. تشنه آموزش وپیگیری پژوهش؛  به شوند نبود شایش[امکان] راهیابی دختران به دانشگاه درآن زمان در لهستان، در بیست و دو سالگی به پاریس رفت و با درآمد ناچیز و سختی زندگی آموختن و پژوهش را پیگیر شد. درسال « هزار و هشتسد و نود و سه» دانشنامه کارشناسی گیتیک[فیزیک] را دریافت کرد و با بهترین برآیند در میان دانشجویان این رشته، و دریافت هزینه یاری دهنده دانشگاه، آموزش دانشگاهی را پیگیرشد ودومین کارشناسی در دانش رایشگری را دریافت کرد. با آغاز کار در آزمایشگاه دانشگاه با« پی یر کوری» که استاد بخش گیتیک بود آشنا شد و در سال « هزار و هشتسد و نود و پنج » پس اززناشویی با پی یر کوری، نام کوری را برای خود برگزید واز آن پس ماری کوری نامیده شد.  پی یر کوری پژوهشهای خود را برای یاری دادن به ماری که در آن زمان در پیوند با « رادیوآکتیویته» کار می کرد رها کرد. ماری و پی یرکوری از پیشگامان پژوهش در زمینه « رادیو اکتیویته» بوده اند.
(برخی یابش [کشف] پی یر کوری را « ماری کوری» می دانند!!).
ماری کوری در پی نامنویسی برای دکترا، هنایش و فرآوری پرتو « اورانیوم»، را برگزید.
پژوهش ها که در یک انبار انجام می شد برای تندرستی بسیار زیان آور بود.
در سال  « هزار و نهسد و سه» دکترای خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد، ولی از سخنرانی او در فرهنگستان به شوند « زن بودن»!!، پیشگیری شد! در همان سال «پیر کوری و هانری بکرل» برای دریافت « پاداش نوبل»  به پاس پژوهش های ارزنده در زمینه« رادیو اکتیویته» برگزیده شدند، ولی نام ماری کوری به « گناه» زن بودن زدوده شده بود! با اینکه انگاشته نخستین از وی بود.
پـَن [اما] یکی ازهموندان دهش «پاداش نوبل» بنام میتاگ لفلر که پدافندگر هوده[مدافع حقوق] زنان بود، پی یر کوری را آگاه کرد و در پی واخواهی [اعتراض] وی، هوده ماری کوری باز سازی شد ونامش  در کنار دو مرد برنده این پاداش جای گرفت.  ماری کوری نخستین زنی بود که به استادی دانشگاه سوربن دست یافت. در سال هزار و نهسد و یازده  دومین پاداش نوبل در شیمی را دریافت کرد. ( روزنامه نگاران خاموشی برگزیدند)! . در پی سال ها پژوهش و کار نزدیک با ماتک های «رادیو اکتیو» و دیگر ماتکان زیانبار برای تندرستی، بیمار شد در سال  « هزار و نهسد و چهل وسه در   
« شست و شش» سالگی درگذشت.   
رابرت ویلیام رید در باره ماری کوری نوشت:
 «... ایده‌هایش ازآن خودش بود، هیچکس در ساختار آن‌ها به او  یاری نداد؛ تنها نگرش همسرش را  درباره ی آنها جویا می شد. از این‌ روی به‌ گونه ی بسی آشکار روشن کرد که انگاشته ها تنها برآمده از اندیشه  او بوده‌است.  ماری کوری این راستینگی [حقیقت] را دوبار در نگارش زندگینامه همسرش  روشن کرده است، تا هرگونه گمان و پندار در این باره را از میان ببرد. این روشنگری شاید برای آن  بوده‌است که  درسال های گذشته به هنگام  پژوهش هایش به این  پی برده بود که  دیگر دانشمندان نخواهند پذیرفت یا برایشان بسیار دشوار خواهد بود بپذیرند که یک زن بتواند چنین «ایده‌های ناب » را برای  نخستین بار پیش نهد....»!  


ویلیام شکسپیر  
(هزار و پانسد و شست و چهارـ هزار و ششسد و شانزده)

ویلیام شکسپیر نام آورترین نمایشنامه نویس جهان، سروادسرایی چیره دست  با  « سدو چهل و پنج» سرواد و « سی و نه»  نمایشنامه از پرکارترین نویسندگان سده ی شانزدهم اروپاست. آموزشگاه را به شوند دشواری پدر در سرپرستی خانواده نیمه کاره رها کرد و به جستجوی کار در نمایشخانه ها روی آورد، نخست اسپ های هنرپیشگان را نگهداری می کرد؛ ولی کم کم به درون نمایشخانه راه یافت و به بازسازی و فرجام رسانی نمایشنامه های نیمه کاره پرداخت.  
سپس با بازی درچند نمایش، سرانجام به نمایشنامه نویسی روی آورد و در سال « هزار و پانسد و نود چهار» یکی از نمایشنامه هایش در پیشگاه شهبانو الیزابت یکم نمایش داده شد. بسیاری از سَرَهندگان [منتقدین] بر این باورند که او بهترین نمایشنامه نویس جهان است.  
شکسپیر پدر ادبسار انگلیس و سزاوار بهترین ستایش و ارج بسیار است.
شمار واژگان نابازگفته [تکرار نشده] درنوشتارهای او به بیش از «بیست و نه هزار» می رسد.
و شمار واژگان نوین که او به زبان انگلیسی افزوده است بیش از«هزار و هفتسد واژه» می باشد.
پرآوازه ترین نمایشنامه: اوتللوـ هملت ـ رومیو و ژولیت ـ مکبس ـ جولیوس سزار می باشد.
روشن است که نمایشنامه ها به انگلیسی زمان وی نوشته شده است، پـَن[اما] در درازنای زمان و نیاز به سازواری با زمان کنون، نوشتارها ساده تر و درخوراندریافت همگانی می باشد.


    « بودن یا نبودن پرسش اینست» !؟             
« خردمند "بودن "، و در پی چاره برای پیشگیری از نابودی زبان پارسی کاری سودمند انجام  دادن»
یا  "نبودن "! و با « تلخی و اندوه»؛  سپس تر در مرگش گریستن » !؟

      از دست دادن « کیستی و زبان » سوگمندی ست و باز یافتنش
« فرجود»! [معجزه].              
    
       دانشمندان ما هم می توانستند:  
      * می توانستند « هزاران واژه نوین » در زمینه های گوناگون بیافرینند !
      * می توانستند «دستورزبان»  با واژه های ناب پارسی بنگارند!
      * می توانستند نبیگ های ارزنده پارسی را از دسترس دشمن و نابودی برهانند!
      * می توانستند در نگهبانی و پاسداری از زبان نیاکان نمونه و مایه سربلندی باشند!  
              
     ولی شوربختانه:
    * با ناچیز شمردن زبان پارسی آن گوهر گرانبها؛ به  بازسازی زبان دشمن شتافتند!
         
    اکنون هم، ایرانی رویگردانی به زبان مادری و نیاکان را برگزیده است !
 
     بانو فرزاد بتهایی

گفتمان های پیشنهادی

0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 8, 2021 در دیگر جستارها ... از سوی رها
0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان سپتامبر 20, 2022 در دیگر جستارها ... از سوی جاوید
0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان اوت 16, 2023 در آیینها و جشنها از سوی بی نام
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان Mar 29, 2022 در هنر و ادب ایران از سوی فرزاد بتهایی
+1 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان ژوئن 3, 2023 در زبانشناسی از سوی فرزاد بتهایی
...