بنام خداوند جان و خرد
کسی که دیگران را فریب می دهد کلاه برداری می کند یا کلاه گذاری می کند ؟ سر دیگران کلاه می گذارد یا کلاه دیگران را بر می دارد ؟ کلاه در این میان چه جایگاهی دارد ؟
پاسخ این پرسش را شاید بتوان با نگرش بر داستانزدها و ریشه های آنها یافت . آورده اند :
نادرشاه افشار، لشکر مجهزی جمع آوری کرد و از ایران به سرزمین پهناور هندوستان حمله کرد. پیش از این حمله، نادر به محمدشاه گورکانی هشدار داده بود که از دشمنان ایران حمایت نکند. او به این هشدارها گوش نکرده بود. نادرشاه هم شهر دهلی را به چنگ آورد. محمدشاه که فرمانروای هندیها بود به دست نادر افتاد. نادر او را اسیر نکرد. به او گفت که میتواند حاکم هندوستان بماند. به شرط آنکه کلید خزانهی جواهرات سلطنتی را به نادر بدهد. کشور هندوستان از قدیم، سرزمین ثروتمندی بود. نادر از هندیها غنیمتهای زیادی گرفت. غنیمت به مالی میگویند که وقتی در جنگی پیروز میشوید، از دشمن میگیرید. کاری نداریم، نادر، کلاه خود را برداشت و بر سر محمدشاه گذاشت. کلاه شاهانه ی محمدشاه را هم برداشت و بر سر خود گذاشت. شاید به نظر شما، تا اینجای ماجرا اتّفاق عجیبی رخ نداده باشد. اما موضوع این بود که کلاه نادر یک کلاه ارزانقیمت و بی ّ ارزش بود. اما کلاه شاه هند، پر از طلا و جواهرات گرانقیمت بود.
آنچه از برآیند این داستان بر می آید این است که کلاهبرداری و کلاهگذاری با هم یک معنی را می دهد و نشان از نیرنگی دارد و آن گرفتن و بچنگ آوردن چیز با ارزشی از دیگران و دادن چیزی کم ارزش بجای آن است .
در اینجا پرسشی پیش می آید و آن این است که آیا زبانزد کلاهبرداری یا کلاهگذاری از زمان نادرشاه افشار به این سوی بر زبان ما روان شده است یا پیشینه ای بیشتر دارد ؟