+1 تراز
178 بازدید
در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی (2,031 تراز)
دوباره دسته بندی کردن از سوی

درود،


مانیک پرستیدن اندر پهلویک، پرستاری کردن [nurse]، یا زاوری کردن [serve] است. مانیک واژه [worship]، اندر زوان پهلویک، یشتن است. نمی دانم از کی، و چگونه، کاربرش پرستیدن، از زاوری کردن، به یشتن دگرگون شده است. پیوستگی میان پرستیدن و یشتن، می‌تواند، پروا کردن [attend]، یا نگاهداری کردن [tend] از چیزی (پرستاری کردن)، هنگام یشتن آن بودن. مانند میهن پرست -> کسی که از میهن نگاهداری می کند -> کسی که به میهن زاوری می کند -> کسی که میهن را می یزد.
بژ برای بسیاری از واژگانی که به ریشه پرست می انجامند، نمی توانیم چنین ترکی (tark) را، اندرورزاندن. نمونه وار: 
کهنه پرست: کسی که از کهنگی نگاهداری می کند؟ کسی که به کهنگی، زاوری می کند؟ 
باده پرست: کسی که از باده نگاهداری می کند؟ کسی که به باده، زاوری می‌کند؟
زیبایی پرست: کسی که از زیبایی نگاهداری می کند؟ کسی که به زیبایی، زاوری می کند؟
همانگونه که می بینیم، آیا فرزامتر نیست که به جای “پرست”، پسوندانی مانند “یزا”، “ستا”، “گرا”، یا “دوست” را بیاندرورزانیم؟
میهن پرست-> میهن گرا، میهن ستا، میهن یزا، میهن دوست
زیبایی پرست-> زیبایی گرا، زیبایی ستا، زیبایی یزا، زیبایی دوست
باده پرست-> باده گرا، باده ستا، باده یزا، باده دوست
و به همین گونه برای، کهنه پرست، پول پرست، آفتاب پرست، خدا پرست، ماتک پرست، خانه پرست، خانواده پرست، کارپرست، پیداپرست، ورن (varan) پرست، شکم پرست، و ...

2 پاسخ

+1 تراز
از سوی (4,357 تراز)
آری‌ بسیار درست میگوید. برای همین است که زوان آهسته‌وار دشخوار و دیریابشناک ببود.
هر واژه-ای باید چمه ی درست و نزومان خویش را دارده باشد.
0 تراز
از سوی (1,167 تراز)
چرا واژگانی که پارسی اند را بگردانیم(تغییردهیم) هنگامی که زبانمان هنوز از واژگان بیگانه زدوده نشده.
هدف و آرمان نخست از نگر من گردانش واژگان بیگانه است.
به هر روی نگر شما نیز گرامی و سهیگ است.

و از رویی دیگر میتوان همه ی واژگانی که نام بردید را بهره برد و نیازی نیست که بجای پرست از ستا یا یزا بهره گرفت چون این ریشه ها هرکدام مانای ویژه ی خود را دارند

پرستیدن به مانای نگهداری و نگهبانی بسیار از چیزی است(مراقبت)
یسنیدن(یزیدن) مانای ستایش بی چون و چرا است، بی هیچ اندیشه و خردی(حمد)
ستودن به مانای دوست داشتن از روی اندیشه،فکر و خرد است(مدح)
گرویدن یا گرایش به مانای هس(حس) پیروی و فرمانبرداری است(عبادت)
نیایش به مانای درخواست های اهورایی است(دعا)
+1
از سوی (2,031 تراز)
ویراست در از سوی

درود،


اندر رای من، باییم کوشیدن و واژگان نادرست پارسیک را هم ارشایدن. نمونه وار، به جای [مراقبت] از بیمار و پرستش خدا، بگوییم پرستش بیمار و یزش خدا. اینگونه، هر واژه را اندر جایگاه درست خود اندرورزانده ایم و واژه پرستش هم جایگزین خوبی برای واژه بیگانه [مراقبت] خواهد بودن، و هم اینکه “پرستیدن”، از کارواژه چند بخشیک “پرستاری کردن” فرزامتر خواهد بودن.
از این دست کارواژگان چند بخشیک (<نامواژه> + “کردن”) فراوانند، مانند بخش کردن->بخشاندن، سنجش کردن->سنجیدن، کاوش کردن-> کافتن، کوشش کردن-> کوشیدن و … (اگر کارواژگانی که نامواژه، اندر بخش نخست آنان، از ریشه اربیک است را، نه برشماریم).
این شیوه سازاندن کار واژگان دو بخشیک، گاسانه، از زمانی باب شد که بسیاری از کارواژگان یک بخشیک پارسیک، دریغمندانه، فراموش شدند و به جای آنان، کارواژگان ناسره دو بخشیک، اندرورزانده شدند، مانند پهیکاردن->ادعا کردن، منیدن->فکر کردن، نیویستن->اعلام کردن، و بسیاری از دیگر کارواژگان پهلویک
0
از سوی (1,167 تراز)
ویراست در از سوی

درود بر شما، روان پاک و خرد ارژنگ تان

من نیز بر همین هدف می‌کوشم دوست گرامی و اگر یاری و کمکی خواستید من در خدمت شما استم.
ارادتمند شما، آرشا
زبانشناس، ریشه شناس و پژوهنده زبان پارسی
...