+2 تراز
1,662 بازدید
در فرهنگ ایران زمین از سوی (3,641 تراز)

به نام خداوند جان و خرد

هر اندازه که بزرگ است، ناشناخته است یا بد شناسانده شده است . او را وزیر انوشیروان ، ستاره شناس ، موبد و ... نامیده اند . کسی نگغته است که او آموزگار مردمی (انسانیت) و اخلاق در جهان است . دیدگاهش به جهان آنچنان ژرف و خردمندانه است که مانندی در تاریخ ایران زمین ندارد . بیشتر پندها و آموزه هایی که حکیمان و سخنوران پس از او گفته اند ، ریشه در گغتارهای او دارد . بارها گفتارها و پندهایش را خوانده ام اما هیچگاه برایم تکراری نشده است . اکنون که نزدیک به ۱۵۰۰ سال از روزگار وی میگذرد همچنان سخنش زنده است ، تازه است ، جاندار است .

جایگاه او در پهنه ی فرهنگ ، دانش ، منش و رفتار، بسیار بالاتر از جایگاه کنونی است . سخنان او را باید هر انسانی بخواند ، به همه ی زبانهای جهان برگردانده شود و همه او را بشناسند و از پندهایش بهره ببرند.
از دید من شایسته است که هر ایرانی بخشی از گفتارهای او را (هر سخنی را که بیشتر می پسندد) بر دیوار خانه اش بنگارد و هر روز بدان بنگرد . شایسته است تا دستگاه های آموزشی ، پندهای خردمندانه ی او را از همان کودکی و نوجوانی به فرزندان ایران زمین بیاموزند تا چراغی روشن پیش پای آنان روشن شود. شایسته است نام او همه جا بر زبانها بود.

image

این جستار از اینروی گشوده شده است که باور دارم در حق بزرگمهر بسیار کوتاهی شده است . او سرچشمه ی خوبی هاست ، آموزگار و دانای ایران زمین است . نمود اندیشه و فرهنگ مهربانانه و خردمندانه ی ایران است . 
دو ستم بزرگ بر بزرگمهر رفته است. یکی از سوی دستگاه فرمانروایی انوشیروان ساسانی که به جای مهرورزی و ستایش ، چنین دانشمند ارجمندی را در تنوری پر از میخ و پیکان می افکند !(بنگرید به > ستم انوشیروان ساسانی بر بزرگمهر دانا)
دیگری از سوی خردمندان و فرهیختگان و نقالان ایران که نتوانستند (یا نخواستند) چنان که باید جایگاه بلند او را برای دیگران آشکار سازند . 
پند خوب و خردمندانه بهتر است با گفتاری آهنگین و شایسته به گوش برسد . چه کسی برای به گوش رسانیدن گفتارهای خردمندانه ی بزرگمهر بهتر از فردوسی می توان یافت ؟!
در این جستار گفتارهای خردمندانه ی بزرگمهر بختگان را از درون شاهنامه ی فردوسی بررسی می کنیم و اندکی در آن می اندیشیم .

11 پاسخ

0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 1 : پرهیز از پُرگویی
بدو گفت: روشن روان آن کسی
که کوتاه گوید به معنی بسی !
کسی را که مغزش بُوَد پُرشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب !
چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخن گوی در مردمی خوار گشت !
مگوی آن سخن کاندرو سود نیست
کزان آتَشَت بهره جز دود نیست !

چنین گوید شادروان بزرگمهر بُختَگان که سخنگوی باید ژرف ترین معنی را در کوتاه ترین گفتار به گوش شنونده برساند وُ وی را با سخنان افزوده و بیهوده نیازارد . از دیدِ بزرگمهر کسی که مغزش پرشتاب باشد (تمرکز نداشته باشد) بسیارگوی (پرحرف) و دیریاب (کندذهن) است و چون سخنِ بیهوده بسیار می گوید پس از چندی در میان انجمن خوار می شود و ارج و آزَرم (احترام) خود را از دست می دهد . سخن بیهوده مانند آتشی است که سودی در پی ندارد و بهره اش دودَش است !
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره ۲ : کوشیدن و راستی گزیدن
هنر جوی و تیمارِ بیشی مخَور
که گیتی سپَنجَست و ما بر گذر!
همه روشنی مردم از راستیست
ز تاری و کژی بباید گریست
دل هر کسی بنده ی آرزوست
وُ زو هر یکی را دگرگونه خوست
سر راستی دانش ایزدست
چو دانستیَش‌، زو نترسی بدست
خردمند و دانا و روشن روان
تنش زین جهانست و جان زآن جهان!
به نایافت رنجه مکن خویشتن
که تیمارِ جان باشد و رنجِ تن!
ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی دروغ آید و کاستی!

بزرگمهر گرانمایه بر این باور است که انسان باید هنر آموزد وُ در زندگی کوشش کند اما تیمارِ بیشی نخورد ! ( غصه ی زیاده خواهی نخورد ) چرا که به هر روی زندگی هر کس روزی به سر می آید و باید از جهان برود . هر کسی در جهان آرزوهایی دارد و برای رسیدن به آنها می کوشد اما یکی از راه درست و همراه با راستی و یکی از راه نادرست و ناپسند. بزرگمهر انسان را به گزینش راستی فرا می خواند و بزرگترین راستی جهان را دانش خداوند می داند و انسان را به خداپرستی و خداترسی ( ترس از انجام گناه و برانگیختن خشم خداوند) راه می نماید. از دید بزرگمهر انسان نباید برای آرزوهای دست نیافتنی و خواسته های نشدنی روان و تنِ خویش را بیازارد . وی نیرو و کوشش را راهی برای رسیدن به راستی  می داند و کاستی را برآیند سستی و کاهلی می داند .
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 3 : دانش و یادگیری

ز دانش چو جانِ تو را مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست!
چو بر دانش خویش مهر آوری
خرد را ز تو بگسِلد داوری !
چو دانا تو را دشمنِ جان بود
به از دوست مردی که نادان بود!
بدآموختن گر فروتر شوی
سخن را ز دانندگان بشنوی
هر آنکس که دانش فرامش کند
زوان را ز گفتار خامش کند!

بزرگمهر بر این باور است که: اگر انسان درباره ی چیزی آگاهی و دانشِ بایسته ندارد ، بهترین کار خاموشی و سخن ناگفتن است. این نکته امروزه پس از گذشت 1500 سال از روزگار بزرگمهر هنوز در میان مردمان جا نیفتاده است و بیشتر مردمان پیرامون همه چیز سخن می گویند و خود را در همه کار و همه چیز دانا می پندارند ! بزرگمهر دشمنِ دانا را بهتر از دوستِ نادان می داند . این گفتار  پس از وی از سوی سرایندگان برگرفته و با ریختهای دیگری به نظم کشیده شد و هم اکنون بگونه ی زبانزدِ " دشمن دانا بلندت می کند ، بر زمینت می زند نادان دوست" بر زبانهاست . بزرگمهر بر این باور است که اگر کسی به ژرفی و فروتنی در پی آموختن برود ، نکته ها و سخنان تازه ای از دانندگان فرا می گیرد اما اگر خود را استاد و داناتر از دیگران بداند ، از آموختن دانشِ نوین باز می ماند. انسان اگر دانش اندوزی و یادگیری را فراموش کند و ارجمند نشمارد ، چیزی برای گفتن هم نخواهد داشت .

0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 4 : پرهیز از آز ورزیدن
توانگر بُوَد هر که را آز نیست
خنک بنده کَش آز همباز نیست
توانگر شد آنکس که خشنود گشت
بدو آز و تیمارِ او سود گشت
هزینه چنان کن که بایدت کرد
نشاید گشاد و نباید فَشَرد

آز (حرص) و افزونخواهی کُشنده و نابودگر آرامش است . از دید بزرگمهر کسی که آز را از خود دور کند و به آنچه دارد شاد باشد توانگر است و گویی همه چیز دارد . وی بر این باور است که انسان با خشنودی (قناعت) می تواند آز را نادیده بگیرد. انسان باید آنچه از مال جهان دارد ، درست و برنامه ریزی شده هزینه کند. (نه ولخرجی کند نه خسیس باشد) سعدی در این باره بیت زیبایی سروده است که درون مایه ی آن به گفتار بزرگمهر بر می گردد که آز را با خشنودی (قناعت) می توان درمان کرد وگرنه تا پایان زندگی و درگذشتن دست از سر انسان بر نمی دارد :
گفت چشم تنگِ دنیادوست را
یا قناعت پُر کند یا خاکِ گور !
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 5 : خداپرستی
هر آنکس که او کرده ی کردگار
بداند، گذشت از بدِ روزگار
پرستیدنِ داور افزون کند
ز دل کاوشِ دیو بیرون کند!
بپرهیزد از هرچه ناکردنی ست
نیازارد آن را که نازردنی ست!
به یزدان گراییم فرجام کار
که روزی ده اویست و پروردگار

بزرگمهر مردمان را به خداپرستی فرا می خواند تا از دیو بدی بدور باشند و از انجام کارهای بد و ناکردنی بپرهیزند و دست به آزار بیگناهان نزنند . گرایش به یزدان پرستی را خویشکاری هر کس می داند زیرا این خداوند است که پرورش دهنده ی مردمان و روزی ده آنان است .
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 6 : کوشندگی و شایستگی
دگر گفت کآن چیز کافزون ترست
کدام است و بیشی که را در خورست؟
چنین گفت کآن کس که کوشنده تر
به نیکی و کردارش أید به بر !
دگر گفت کز ما چه نیکوترست؟
ز گیتی که را نیکوی در خورست ؟
چنین داد پاسخ که آهستگی
کریمی و خوبی و شایستگی
فزون تر نکردن سر خویش پست
ببخشد نه از بهر پاداش دست

از بزرگمهر درباره ی افزونی و بیشی پرسیدند . او انسان کوشا را شایسته ی نیکی می داند زیرا با کوشش و پیگیری ، برآیند نیکی از کار خود بدست می آورد .بزرگمهر آهستگی ، بخشندگی ، خوبی و شایستگی را از بهترین نیکویها می داند و بخشندگی را نه برای دریافت پاداش پسندیده می داند .
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 7 : زندگی همراه با آرامش و آسودگی تن و جان
بپرسید دیگر که "در زیستن
چه سازی که کمتر بُوَد رنجِ تن؟"
چنین داد پاسخ که "گر با خرد
دلش بردبارست، رامِش بَرَد،
به داد و سِتَددر کند راستی
ببندد درِ کژی و کاستی،
ببخشد گنه ، چون شود کامگار
نباشد سرش تیز و نابردبار

از بزرگمهرِ ایران درباره ی آسودگی و پیشگیری از رنج بیش از اندازه می پرسند . بزرگمهر خردورزی و بردباری در کارها را مایه ی آرامش می داند . راستی و پاکدستی در کار و داد و ستد را دژی استوار در برابر کژی و کاستی می پندارد .  همچنین سخت نگرفتن و بخشش گناه دیگران را راهی دیگر برای رسیدن به آرامش می نماید .
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)

  • گفتار شماره ۸ : بخشندگی

دگر گفت کز بخششِ نیک‌خوی

کدامست نیکوتر از هر دو سوی؟

کجا زو دو گیتیش بار آورد

به سالی دو بارَش بهار آورد؟

چنین گفت کان کس که با خواسته

ببخشش کند جانش آراسته،

وُگر بر ستاننده سازد سپاس

ز بخشنده بازارگانی شناس !

دگر گفت کز مرد پیرایه چیست؟

وُزان نیکوییها گرانمایه چیست؟

چنین داد پاسخ که بخشنده مرد

کجا نیکوی با سزاوار کرد

ببالد بکردارِ سروِ بلند

به پالیز هرگز نگردد نژند

وُگر ناسزا را بسایی به مُشک

نبوید، نروید گُل از خارِ خشک

سخن پرسی از گُنگ گر مردِ کَر

به بار آید و رای ناید به بر!

از بزرگمهر گرانمایه پیرامون بخشندگی می پرسند و اینکه بهترین گونه ی بخشش کدام است که سود هر دو جهان در آن باشد . بزرگمهر بخششی را مایه ی آراستگی جان می داند که بخشنده، بخشش خود را به روی آن کس نیاورد (بر سر او منت نگذارد) وگرنه همچون بازارگانی است که در برابر کالایی، مزدی گرفته است . بزرگمهر بر این باور است که به همه کس نباید خوبی کرد مگر با کسانی که سزاوار بخشش و نیکی اند .

0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 9 : رفتار مهربانانه و دلسوزانه با دیگران
یَکی گفت کاندر سَرای سِپَنج
نباشد خردمند بی درد و رنج،
چه سازیم تا نامِ نیک آوریم ؟
وٌ زآغاز فرجامِ نیک آوریم ؟
بدو گفت : شو دور باش از گناه
جهان را همه چون تنٍ خویش خواه،
هر آن چیز کانت نیاید پسند
تنٍ دوست و دشمن در آن برمبند!

راه رسیدن به نیک نامی و فرجام نیک را از بزرگمهر می پرسند . چنین پاسخ می دهد که برای رسیدن به فرجام نیک (عاقبت به خیری) می باید از انجام کارهای گناه پرهیز کرد و همه ی آفریدگان خداوند را چون تن خویش دوست داشت و بدانان گزندی نرساند . هر چیزی را که پسندیده ی خودمان نیست برای دیگران هم نخواهیم چه برای دوست ، چه برای دشمن !

همانند این سخن از سوی امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه آورده شده است :
{يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا
'اى فرزند ، نفس خويش را ميزانى میان خود و ديگران قرار ده، پس از براى ديگران دوست بدار آنچه را كه براى خودت دوست ميدارى، و مپسند براى ديگران آنچه را براى خودت نمی پسندی'}

+1 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 10 : ایمنی و بی نیازی
"سَزای سِتایش" دگر گفت کیست ؟
اگر بر نکوهیده باید گریست
چنین گفت کآن کو به یزدانِ پاک
فُزون دارد اومید و هم بیم و باک
دگر گفت کای مردِ روشن خرد
ز گردون که بر سر همی بگذرد،
کدام است خوش تر مرا روزگار
ازین برشده چرخ ناپایدار ؟
سخن گوی پاسخ چنین داد باز
که هر کس که گشت "ایمن و بی نیاز"،
زمانه به خوبی وُ را داد داد
سَزد گر نگیری جز از داد یاد!

بزرگمهر کسی را سزاوار ستایش می داند که خداترس باشد و امیدش به آفریننده ی جهان باشد . از بزرگمهر می پرسند که در این جهان ناپایدار چه چیزی برای آدمی خوشتر است ؟ بزرگمهر بهترین چیز برای انسان را "ایمنی و بی نیازی" می داند چنانکه انسان نیازمندِ دیگر کسان نباشد و زندگی آرام و ایمنی داشته باشد .
0 تراز
از سوی (3,641 تراز)
  • گفتار شماره 11 : پرهیز از غم و اندوه و امید بستن به نابودنی ها
دگر گفت کآن چیست ای هوشمند
که آید خردمند را آن پسند؟
چنین گفت کآن کو بود پرخرد
ندارد غمِ آن کزو بگذرد
وُگر ارجمندی سپارد به خاک
نبندد دل اندر غم و درد پاک،
دگر کو ز نابودنی ها امید
چنان بگسِلد دل چن از باد بید !

از بزرگمهر می پرسند که ویژگی پرخرد چیست و چه چیز پسندیده ی خردمند است؟ وی چنین پاسخ می دهد که پرخرد کسی است که غم و اندوه برای آن چه که از دست داده نمی خورد و اگر کسی از نزدیکان و گرامیان خویش را از دست بدهد و به خاک بسپارد یکسره و بیش از اندازه به غم و اندوه نمی پردازد ، همچنین امید به نابودنی ها و دست نیافتنی ها ندارد و دل به جهان گذرا نمی بندد.

گفتمان های پیشنهادی

0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان اکتبر 1, 2020 در فرهنگ ایران زمین از سوی سینا
0 تراز
1 پاسخ
+1 تراز
0 پاسخ
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 9, 2023 در فرهنگ ایران زمین از سوی takug (2,031 تراز)
+2 تراز
1 پاسخ
...